Elocutionist

و هو معکم

Elocutionist

و هو معکم

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

۱۸۷ مطلب در مهر ۱۳۹۶ ثبت شده است

رولینگ سال 2017 میلادی 95 میلیون دلار درآمد داشت.این در حالی است که کریستیانو رونالدو 93 میلیون دلار درآمد داشته است. 

 

از ورزشکاران سرشناس اروپایی در این فهرست می توان به راجر فدرر ستاره سوئیسی تنیس اشاره کرد که با 64 میلیون دلار درآمد در رتبه پنجم قرار دارد. 

 

لوئیس همیلتون راننده انگلیسی مسابقات فرمول یک نیز با 46 میلیون درآمد در رتبه 10 جای دارد. 

 

گرت بیل ستاره ولزی رئال مادرید و زلاتان ابراهیموویچ بازیکن سابق تیم ملی سوئد نیز به ترتیب با 34 و 32 میلیون دلار در رتبه های هیجدهم و بیستم قرار گرفته اند. 

 

طبق اعلام فوربس در میان چهره های معروف جهان نیز رونالدو پس از چندین چهره ی دنیای موسیقی در جایگاه پنجم پردرآمدها قرار دارد و مسی در این فهرست جهانی با درآمد سالانه 80 میلیون دلار ، چهاردهم است. 

 

اما در فهرست دیگری که مختص پردرآمدترین ورزشکاران سراسر جهان است، رونالدو، کاپیتان تیم ملی پرتغال، پردرآمدترین ورزشکار شناخته شده است. 

 

در این فهرست پس از رونالدو، لبرون جیمز ستاره بسکتبال قرار دارد. 

 

اسامی 10 ورزشکار پردرآمد جهان به شرح زیر است: 

 

1. کریستیانو رونالدو، 93 میلیون دلار 

 

2. لبرون جیمز 82.6 میلیون دلار 

 

3. لیونل مسی، 80 میلیون دلار 

 

4. راجر فدرر، 64 میلیون دلار 

 

5. کوین دورانت، 60،6 میلیون دلار 

 

6. اندرو لاک، 50 میلیون دلار 

 

6. روری مکیلروی، 50 میلیون دلار 

 

8. استفن کری، 47،3 میلیون دلار 

 

9. جیمز هاردن، 46،6 میلیون دلار 

 

10. لوئیس همیلتون، 46 میلیون دلار 

 

گفتنی است،فوربس برای تعیین جایگاه ورزشکاران و چهره های شاخص از ملاک هایی مانند دستمزد، درآمد ناشی از تبلیغات، جوایز دریافتی و حق تصویر استفاده می کند.

  • محمد مهدی بختیاری

 برانکو ایوانکوویچ در نشست خبری پیش از دیدار تیمش مقابل نفت تهران در مرحله یک شانزدهم جام حذفی گفت: فردا دومین بازی خودمان را در سوپر جام مقابل نفت انجام می‌دهیم در واقع قهرمان جام حذفی و قهرمان لیگ برای دومین بار در این فرصت کوتاه به مصاف هم می‌روند که این برنامه‌ریزی در نوع خودش جالب است اما من فعلا وقت پرداختن به آن را ندارم.

وی ادامه داد: از اول فصل گفتم برای امسال 3 هدف بزرگ داریم و آن حضور موفق در هر سه جام بود. در لیگ قهرمانان آسیا تا 4 تیم نهایی پیش رفتیم و در لیگ هم در جایگاه خوبی قرار داریم. در جام حذفی نیز به دنبال این هستیم که موفق باشیم.

برانکو تصریح کرد: بار دیگر به شاگردانم تبریک و خسته‌ نباشید می‌گویم و افتخار می‌کنم که تیمم این افتخارات را در سال گذشته و امسال کسب کرده است. فردا هم می‌خواهیم به روند بردهایمان ادامه دهیم اگر چه کار راحتی را پیش رو نداریم. خیلی سخت است که با یک حریف سه بار در یک مقطع کوتاه بازی کنیم.

سرمربی پرسپولیس با تاکید بر اینکه سومین بازی تیمش با نفت متفاوت خواهد بود یادآور شد: مطمئنا نفت نسبت به دو بازی قبل قوی‌تر شده است. آنها خودشان را در لیگ بالا کشیدند و همینطور شرایط تیمی‌شان بهتر شده است. از طرفی این را هم در نظر بگیریم تیم ما بعد از یک بازی سنگین با الهلال در شرایط فعلی خسته است و این می‌تواند در نتیجه بازی تاثیرگذار باشد. برای بازی فردا غیر از فرشاد احمدزاده همه نفرات را در اختیار داریم و این جای خوشحالی دارد.

وی در پاسخ به این سوال که آیا قصد دارد مانند حمید درخشان از نفرات جوان و ذخیره خود در بازی مقابل نفت استفاده کند یا خیر، خاطرنشان کرد: در حال حاضر قصد ما این است که بهترین‌ها و آماده‌ترین‌ها را در بازی فردا به میدان بفرستیم و در زمان بازی خواهید دید از چه نفراتی استفاده می‌کنم.

برانکو در خصوص انتقاداتی که از علیرضا بیرانوند شده گفت: موافق این انتقادات نیستم او هم به مانند هر دروازه‌بانی نقاط ضعف و قوتی دارد و نمی‌دانم عملکرد بیرانوند در بازی با الهلال کجایش ایراد داشت که این همه انتقادات سمت او رفته است. او روی گل‌ها نمی‌تواند کار خاصی انجام دهد ضمن اینکه 2،3 حمله خطرناک آنها را هم جمع کرد. ضمن اینکه من مربی‌ای نیستم که به خاطر یک اشتباه بازیکنم را کنار بگذارم. در عین حال خوشحالیم که دروازه‌بان آماده‌ای را مثل رادوشویچ را در کنار بیرانوند داریم و هر لحظه بیرانوند نباشد او می‌تواند جایگزین مناسبی برای وی باشد اگر چه تاکید می‌کنم دروازه‌بان اول ما همچنان علیرضا بیرانوند است.

سرمربی پرسپولیس در رابطه با اینکه چرا محسن مسلمان را از لیست بازی با نفت کنار گذاشته و آیا این مسئله به خاطر اعتراض او به تعویضش و یا منتشر شدن عکس‌های این بازیکن در حال کشیدن قلیان است، گفت: مسلمان در لیست نیست و با توجه به اینکه دربی را در پیش داریم برای او استراحتی در نظر گرفتیم. فردا این فرصت را در اختیار بشار قرار خواهیم داد که بازی کند. ما هم در تیممان یکسری مشکلات داریم که اجازه دهید در داخل خودمان حلش کنیم. در مورد مسلمان فقط باید بگویم که او در لیست نیست و اگر مسئله‌ای هم باشد در داخل تیم حل خواهیم کرد.

  • محمد مهدی بختیاری

وینفرد شفر؛ او شایداز نظر رفتاری شبیه ترین فرد به بلاژویچ، در بین مربیان خارجی که به ایران آمده اند باشد. از نظر رزومه شاید افتخاراتش کم از چیروی کروات نداشته باشد و البته او مربی اروپای شرقی هم نیست. از آلمان می آید و کلی تیم بزرگ مربیگری کرده. درست مثل چیرو در سن بازنشستگی به ایران آمده. با اینکه آلمانی است اما اصلا سرد نیست و می خواهد رابطه بگیرد.

بی شک کنفرانس مطبوعاتی اش یک کلاس درس مربیگری بود برای همه آنهایی که در سالن نشسته بودند. ریز به ریز و جزء به جزء همه چیز را آنالیز فنی کرد. خیلی رک و راست داشت نکات را درباره بازیکنانش می گفت. حرف فنی داشت می زد. درباره سبک بازی تیمش، سبک بازی حریف. تاکتیک هایی که آنالیز کرده بود. اصلا کلی گویی نداشت و خیلی فنی سخن گفت. بازی اش دو نیمه متفاوت نداشت. از مسیری می گفت که پیش رویش است. از این گفت که در بازی با فولاد فقط یک موقعیت داشتند، اما این بازی تعداد موقعیت های شان زیاد شده بوده. از این گفت که تیمش بعد گل دوم سر به هوا بازی کرده. از اینکه دوست ندارد تیمش زیر توپ بزند و ایده آلش این است که روی زمین بازی کنند تا این همه احمقانه توپ از دست ندهند و انرژی چند برابری تلف نکنند. این بخشی از حرف های بی سانسورش بود.

سعی کرد درباره افق بلند مدت بگوید و از پاسخ درباره دربی فرار کند فعلا اما تاکید کرد اگر این طرف و تیمش اشتباه کنند، حتما اشتباهاتی در تیم رقیب هم خواهد بود. او اصرار دارد همه طرف سرش چشم دارد و جزئیات را خیلی خوب و ریز به ریز می بیند و همراهانش هم می گویند واقعا همین طور است.

اگرچه عجیب است که چرا این همه روی نیمکتش برو بیاست و هم خودش حرف می زند. هم میک و هم مترجم تیم. چند صدایی آن میان کمی عجیب است ولی خودش می گوید همه چیز تحت کنترل است. نکته مهم درباره او اما سعی در خندیدن و خنداندنش است. دارد سعی می کند پالس مثبت بدهد و زمان بخرد تا خودش را نشان دهد.

او برخلاف آنچه درباره اش می گفتند، انرژی بالایی برای بودن و ماندن دارد. نشانی از یک پیرمرد خسته ندارد. مسیرش را برای دلبری هم درست انتخاب کرده. دیسیپلین در کنار نرمش و نشان دادن روی خوش به هواداران و البته خبرنگاران. از آن بالای تریبون شوخی می کرد. چشمک می زد و می خندید و البته می خنداند.

بیرون هم که آمد باز همان لبخندش همراهش بود. باز گفت دربی سخت است و بعد در مسیر از این گفت که چقدر خطرناک است اشتباه در آن بازی و البته از تیمش هم تعریف کرد. او در بازی البته یک کار با نمک هم کرده بود. کف زدن برای داور بازی. «راستی آقای شفر؟ چرا وقتی داور بازی را به خاطر تمرد مربی حریف از تصمیمش قطع کرد برایش دست زدی؟» نگاهی کرد و گفت: «خب جالب بود. رفتارش خوب بود. فکر کنم قضاوتش هم در کل خوب بود. برای همین برایش کف زدم!» حرفی که به نظر نمی رسد مسئولان و طرفداران نساجی حتی درصدی با آن موافق باشند. اما برای پیرمرد که اولین بردش را با استقلال به دست آورده و به قول خودش با بازی از سر شکم سیری بازیکنانش، در دقایق پایانی فقط منتظر سوت پایان در آن جو ورزشگاه بوده است، این برد با همه اجزایش جذاب بوده. از بازیکنانش تا هواداران و البته داوران.

شفر در طول مسیر با شال استقلالش باید پشت سر هم عکس یادگاری می گرفت. مسیر پر بود از هوادارانی که از دست ماموران در رفته بودند تا با سپیدموی خاص استقلال عکس یادگاری بگیرند. آنها که می کشیدندش اما او ایستاده بود و لبخندی به لب داشت . در آن بکش بکش برای لحظاتی مسیر را هم گم کرده بود اما باز برایش اهمیتی نداشت. پرسید کدام وری برود و راهش را ادامه داد. باز عکس گرفت و دوباره با لبخند عکس گرفت. همراهانش شاکی شده بودند اما او می دانست هر یک از این تصاویر چطور قلب این هواداران را برای او می کند. آنها که بعد از رایکوف دهه 50، هیچ گاه یک مربی بزرگ خارجی را روی نیمکت شان ندیده اند. بی شک اگر به رزومه باشد، شفر کارنامه دار ترین مربی تاریخ استقلال است.

او در تب موفقیت مربیان خارجی در پرسپولیس و تیم ملی به استقلال آمده و خیلی ها حالا دوست دارند این آقای خاص بتواند با موهای افشانش، کاری کند تا استقلال از این بحران در بیاید و به سوی موفقیت پایدار گام بردارد. مثل پرسپولیس و مثل تیم ملی؛ «راستی می دانید که خیلی از استقلالی ها رویای داشتن یک مربی سرشناس خارجی در سرشان بوده و برای همین این قدر برای شان جذابیت دارید؟» می پرسم و بلافاصله پاسخی می دهد که نشان از اشرافش به شغل جدیدش دارد: «واقعا فکر می کنی این طور است؟ به نظرت اگر تیم من 4 گل بخورد، همان حمایتی که از سرمربی تیم رقیب شد را خواهم داشت؟ به نظرت این فرصت به من داده خواهد شد؟» او از دشواری مسیرش می گوید و می داند چه در انتظارش است اگر همیشه مرد پیروز نباشد. اگرچه این بار خیلی از استقلالی ها دوست دارند رگه های امید در تیم او بارقه بزند و استقلال امسال مثل تیم سه فصل قبل برانکو شود. نتیجه اش مهم نباشد. آتیه اش مهم باشد.

او مسیرش را درست انتخاب کرده. از زیر بار فشار دستیار تحمیلی نرفتن تا مدارای به موقع بر سر مشکلاتی که هست و تا همیشه هم در فوتبال ایران خواهد بود. از اینکه غر زمین نمی زند. بازیکنش اگر رفتار اشتباهی کند، مثل قائدی، پدرانه تنبیهش می کند و تعارف ندارد و سعی کرده رابطه اش با هواداران را هم گرم نگه دارد. برای شروع به نظر امیدوارکننده می رسد. کاش استقلال این بار با هیولای درونش، او را هم نخورد. هیولای درونی که تیمی 40 میلیاردی را بسته و عایدی اش تنهایی در بازی خانگی در برابر تیم پرشورهای نساجی قائمشهر بود.

  • محمد مهدی بختیاری

اگر نگوییم هر روز، تقریبا هفته‌ای نیست که خبری از قتل و خشونت خانوادگی در رسانه‌ها منعکس نشود. عده‌ای می‌گویند این اتفاق‌ها قبلا هم بوده و حالا به مدد تکنولوژی، اطلاع‌رسانی بیشتری می‌شود، عده دیگری هم می‌گویند این اتفاق‌ها بیشتر شده است،‌ جامعه خشن‌تری داریم و اگر قتل‌ها و خشونت‌ها شامل اعضای جامعه می‌شد، حالا به درون خانواده راه پیدا کرده و اعضای خانواده خشمشان را بر سر همدیگر خالی می‌کنند.


هرقدر هم بخواهیم این موضوع را انکار کنیم، نمونه‌هایی از قتل‌های فجیعی که به تازگی اتفاق افتاده، این نگرانی را بیشتر می‌کند که خشونت‌ها در خانواده، شکل جدی‌تری از قبل به خودش گرفته باشد، نمونه‌ای مانند آنچه در خیابان یخچال اتفاق افتاد که مردی مادر و پدر و همسر و فرزندانش را کشت، پدری که در تهرانپارس دو دختر جوانش را به قتل رساند، مادری که دو دختر خردسالش را کشت و اتفاقات تلخ مشابه دیگر.


این اتفاق‌ها آنقدر باورناپذیر و ناراحت‌کننده هستند که نخواهیم به یادشان بیاوریم، اما فرار و پاک کردن صورت‌مساله، هیچوقت راه‌حل نبوده، همانطور که اسلاوی ژیژک می‌گوید: «وقتی خودمان را زیر رگبار تصویرهایی می‌بینیم که رسانه‌ها از صحنه‌های خشونت‌بار ارائه می‌کنند، باید همین کار را بکنیم، باید بیاموزیم و بیاموزیم و بیاموزیم که علت این خشونت‌ها چیست.» بنابراین ناگزیر، پرونده این قتل‌ها را دوباره باز کردیم تا در میزگردی با حضور دکتر عالیه شکربیگی، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه و عبدالصمد خرمشاهی، حقوقدان و وکیل دادگستری، علت این خشونت و قتل‌های خانوادگی را بررسی کنیم. گفت‌وگو با دکتر شکربیگی جامعه‌شناس و عبدالصمد خرمشاهی حقوقدان که در کافه‌خبر انجام شد را در ادامه بخوانید:


شما که به عنوان جامعه‌شناس و وکیل، در جریان اتفاق‌هایی مانند قتل‌های خانوادگی از نزدیک هستید، می‌توانید بگویید این قتل‌ها بیشتر شده یا به خاطر مواردی مانند شبکه‌های مجازی، بیشتر منعکس می‌شوند؟


خرمشاهی: اگرچه نمی‌توان به آمارها تکیه کرد،‌ اما همانطور که آمارها هم در این زمینه تاکید دارند و ما هم که در بطن این ماجرا هستیم، می‌بینیم که خشونت‌ها رو به تزاید است. قبلا هم قتل‌های خانوادگی وجود داشته و در سال‌های اخیر این آمارها کتمان می‌شدند اما حالا خود مسئولان هم ناچار به اذعان این هستند که خشونت‌ها وجود دارد و قتل‌ها افزایش پیدا کرده است. هرچند جایی از طرف مسئولی می‌خواندم که فقط آمار قتل‌های خانوادگی افزایش داشته و آمار جنایت‌های دیگر درصدی هم کاهش داشته، اما فکر می‌کنم این حرف درست نیست چون وقتی آمار جرایم افزایش یا کاهش داشته باشد، شامل موارد دیگر می‌شود.


شکربیگی: بله من هم متاسفانه باید بگویم اینطور که شواهد نشان می‌دهند، خشونت‌ها به طور کلی و قتل‌های خانوادگی به طور خاص‌تر، در چند سال اخیر افزایش داشته، تازه این آماری است که رسانه‌ای می‌شود و موارد زیادی هستند که به رسانه‌ها راه پیدا نمی‌کنند و کمتر کسی از آنها باخبر می‌شود. قتل‌های خانوادگی، حالا دیگر زنگ خطر را به صدا درآورده است،‌ به طور کلی باید بگویم خانواده، دچار مساله شده که قتل هم یکی از این مشکلات است.


منظورتان از این که جامعه دچار مساله شده چیست؟


شکربیگی: امروز خانواده شهری در دل آنومی اجتماعی قرار گرفته و مشکلات زیادی دارد. پرخاشگری همانطور که در بین افراد جامعه زیاد شده، امروز به میان اعضای خانواده هم رسیده است. قتل، بالاترین سطح خشونت است و حالا باید ببینیم چه شده که این بالاترین سطح خشونت، به چهاردیواری‌ها رسیده و گاهی به فجیع‌ترین شکل ممکن علیه اعضای خانواده، علیه فرزندان، علیه همسران یا علیه والدین اتفاق می‌افتد. خانواده باید امن‌ترین مکان برای اعضای آن باشد و قتل، بالاترین سطح خشونت است. باید دید چه می‌شود که این دو موضوع با هم ترکیب می‌شوند. همه اینها لازم است ریشه‌یابی شود که دلیل این موضوع چیست و با ریشه‌شناسی، روند آن را کاهش دهیم.


خب برای ریشه‌شناسی قتل‌های خانوادگی، به این اشاره کنید که چرا این جرم‌ها در حال افزایش است؟


شکربیگی: واقعیت این است که نمی‌توان یک اتفاق را دلیل اصلی وقوع قتل‌های خانوادگی دانست بلکه مجموعه‌عواملی هستند که به این موضوع منجر می‌شوند. عواملی مانند اختلافات خانوادگی، مشکلات شخصیتی، افسردگی و ... همه خروجی هستند و خود اینها هم دلایل زیرینی دارد که منجر به این مساله شده است. امروز ارتباط بین اعضای خانواده وجود ندارد، عشق و علاقه بین اعضای خانواده کمرنگ‌تر شده، مشکلات مختلفی که وجود دارد باعث شده تفاوت بین نسلی به وجود بیاید و این تفاوت بین نسلی و کمرنگ شدن عاطفه، می‌تواند به خشونت خانوادگی دامن بزند.


خرمشاهی: من فکر می‌کنم در پاسخ به این که چرا قتل‌ها زیاد شده،‌باید پرسید چرا زیاد نشود؟ وقتی اقدامات موثری انجام نشده که در جهت کاهش عوامل منجر به قتل باشد، چطور باید انتظار داشته باشیم که این جنایت خود به خود از بین برود؟ من بارها هم نوشته‌ و گفته‌ام مادامی که مسئولان برای برطرف کردن عوامل منجر به قتل، کاری انجام نداده باشند، ساده‌اندیشی است که انتظار داشته باشیم اوضاع بهتر شود.


 


این مسائل کلان قطعا در بروز خشونت نقش دارند ولی کمی جزئی‌تر به قضیه بپردازیم. منظورتان دقیقا چه عواملی است که باید مورد بررسی قرار بگیرد که قتل‌های کمتری را شاهد باشیم؟


خرمشاهی: یکسری موارد هستند که پیش‌زمینه مشترک بسیاری از جرایم محسوب می‌شوند و بعضی هم عواملی هستند که به طور اختصاصی‌تر در بروز قتل‌ها و قتل‌های خانوادگی دخیلند. وجوه مشترکی که در اغلب قتل‌ها وجود دارد و سالیان سال است نسبت به آنها هشدار داده می‌شود، همان مواردی هستند که خرد جمعی به آنها رسیده از جمله این که فقر و مشکلات مالی نقش تعیین‌کننده‌ای در این مورد دارند. اعتیاد، طلاق، عدم آموزش، فقدان امنیت شغلی، امنیت روانی و بسیاری از موارد دیگر هستند که همه اینها به طور زنجیره‌وار به همدیگر وصل هستند و درنهایت می‌توانند به یک قتل منجر شوند. در کنار این موارد،‌ اگر قتل‌های اتفاقی را کنار بگذاریم و بخواهیم قتل‌های برنامه‌ریزی‌شده را مد نظر قرار دهیم باید بگوییم علت بسیاری از این قتل‌ها، حسادت و تعصب، بدبینی‌های وسواس‌‌گونه، اختلالات روانی مزمن و سقوط ارزش‌های اخلاقی است. در کنار اینها، نداشتن سرگرمی‌های مفید، ورزش، کتابخانه و به جای آن رو آوردن به فضای مجازی، اسبابی شده که روابط ناسالم و خیانت‌ها شکل بگیرد. اینها هم مواردی است که با اندرز و نصیحت درست نمی‌شود، فرهنگ یک‌شبه ساخته نمی‌شود بلکه به سال‌ها برنامه‌ریزی نیاز است.


و برنامه‌ریزی‌های لازم انجام نشده؟


خرمشاهی: در این چند سال، چقدر برای کاهش فقر تلاش شده؟ چقدر برای سلامت روان تلاش شده؟ چقدر فرهنگ‌سازی برای فرهنگ تفاهم در خانواده انجام گرفته؟ ستاد مبارزه با موادمخدر چه اقداماتی انجام داده که اعتیاد به عنوان یکی از عوامل مهم طلاق، کمتر شود؟ بنابراین در پاسخ به سوال شما باید بگویم نمی‌توانیم یک یا دو علت را نام ببریم بلکه مجموعه عواملی هستند که به خشونت و قتل منجر می‌شوند. نباید از مجموع این عوامل به سادگی بگذریم که می‌توانند دست افراد معمولی را به قتل آلوده کنند. زمانی بود که یک قاتل در شهر و روستا شهره آفاق بود و قتل و جنایت کار هولناکی محسوب می‌شد، ولی طی این چند سال ببینید چقدر این موضوع عوض شده. این ادعای من نیست، بروید دادسرای جنایی، افرادی را می‌بینید که به دلایل و بهانه‌های مختلف مرتکب قتل شده‌اند در حالی که تا مدتی قبل به عنوان شهروندان عادی در بیرون از زندان و بدون برچسب قاتل زندگی می‌کرده‌اند.


شکربیگی: اجازه بدهید مثالی بزنم که بحث روشن‌تر شود. قتلی که در خیابان یخچال اتفاق افتاد و یک فرد تحصیلکرده، مادر و پدر و همسر و فرزندانش را کشت و بعد از آن خودکشی کرد، یکی از تکان‌دهنده‌ترین اتفاق‌هایی است که جا دارد مورد بررسی قرار بگیرد که چه شده این فرد که در یکی از محلات شمال شهر زندگی می‌کند و تحصیلات دانشگاهی دارد، دست به این کار زده. من این قتل را بررسی کردم و متوجه شدم در پیامکی که ایشان چند روز قبل از قتل ارسال کرده، گفته هشت میلیارد تومان بدهکارم و اگر این مبلغ را نتوانم پرداخت کنم، همان روز اعضای خانواده‌ام را به قتل می‌رسانم. بنابراین شاید بتوانیم بگوییم علت اقتصادی مهم است، اما در کنار آن باید این را هم بگوییم که مادی‌گرایی که به آن دچار شده‌ایم هم اهمیت دارد. این قاتل مهندس تحصیلکرده، ماشین‌های مدل‌بالا و خانه‌ و دفتر در شمال شهر داشته، اما آن چیزی که به نظر می‌رسد این است که گاهی حد و مرزها را در امکانات رعایت نمی‌کنیم و چون ارزش‌های مادی‌گرایانه بر جامعه حاکم شده، شاهد چنین تبعاتی هستیم. بنابراین قبلا گفته می‌شد افراد بی‌سواد و آنهایی که در طبقات پایین اقتصادی قرار دارند بیشتر دست به قتل می‌زنند اما امروز شاهدیم این قتل‌ها به طبقات تحصیلکرده و متوسط رو به بالا هم رسیده است.


خرمشاهی: البته من معتقدم قتل‌ها چه به طور کلی و چه خانوادگی، هنوز در بین اقشاری که چندان تحصیلکرده نیستند و از طبقات پایین اقتصادی هستند بیشتر است و چنین نمونه‌هایی را شاید بتوان استثنا دانست.


 


تحقیق‌هایی در زمینه قتل‌های خانوادگی انجام شده که نشان بدهد این قتل‌ها بیشتر در چه شرایطی اتفاق می‌افتند؟ از چه ابزاری استفاده می‌شود و موارد دیگری که شاید برای پیشگیری بتوان از آنها کمک گرفت.


شکربیگی: بله تحقیق‌هایی انجام شده هرچند جا دارد به طور دقیق‌تر و منسجم‌تر آمارها و پژوهش‌هایی در این زمینه انجام شود. با این حال، بر اساس یک تحقیق، نگرش مردسالارانه، سلطه‌گری، خشونت علیه زنان، ضعف مبانی اخلاقی و انسانی در خانواده، اعتیاد به مواد مخدر و الکل، از مهمترین موارد خشونت و همسرکشی محسوب شده است. از نظر مشارکت دو جنس در قتل خانوادگی، نسبت مردان به زنان سه تا پنج برابر بیشتر است و در این نزاع مرگبار خشونت خانگی، اغلب زنها هستند که جانشان را از دست می‌دهند. تحقیقی هم درمورد همسرکشی در 15 استان کشور انجام شده که نشان می‌دهد پنج درصد زنان به قتل می‌رسند و 76 درصد مردان، میانگین سن مردان 40 سال بوده و زنان 30 سال. تحقیق دیگری در سال 87 هم نشان می‌دهد که همسرکشی فقط ویژه طبقه خاص اجتماعی نیست، همانطور که واقعه خیابان یخچال هم این موضوع را نشان داد.


خرمشاهی: من سال‌هاست پرونده‌های قتل و دفاع از متهمین را بر عهده داشته‌ام، نزدیک هزار پرونده قتل را به عهده گرفته‌ام و تجربیاتم در این زمینه خودش آمار محسوب می‌شود. این را باید بگویم که شاید تا 20 سال پیش می‌شد گفت این خشونت‌ها و قتل‌ها بیشتر علیه زنان است اما در حال حاضر، این اتفاق تقریبا به یک حالت برابر رسیده و زنان هم یا به عنوان مباشر یا از طریق شخص ثالث دست به این کار می‌زنند. معمولا ابزار قتل، چاقو و سلاح سرد است اما در شهرهای مرزی، از اسلحه هم استفاده می‌شود. اسیدپاشی هم که خشن‌ترین جنایت است تا چند سال پیش اینطور قبحش از بین نرفته بود اما حالا می‌بینیم که به راحتی علیه همدیگر از آن استفاده می‌کنند.


شکربیگی: قتل‌های خانوادگی نشان می‌دهد درصدی از خانواده‌های ما به پوچی رسیده‌اند و باور به معنویت و اخلاق را از دست داده‌اند. وقتی افراد به یک باور دینی و اخلاقی اعتقاد داشته باشند، در برابر هر مشکلی دست به خشونت و قتل نمی‌زنند، با توکل و صبوری و مشورت، مشکلشان را حل می‌کنند. اینطور نمی‌شود که عامل جنایت خیابان یخچال، به خاطر بدهی، تمام اعضای خانواده و بعد خودش را بکشد، این نشان می‌دهد فقط مشکل مادی وجود ندارد بلکه سقوط اخلاقی هم وجود داشته.

در مواردی که به عنوان عوامل مهم شکل‌گیری خشونت خانوادگی به آنها اشاره کردید، اقتصاد و فرهنگ و بازنگری در ارزش‌ها مورد تاکید قرار گرفت، اما قوانین چطور؟ قوانین برای کاهش خشونت کافی هستند یا خودشان می‌توانند به این خشونت‌ها دامن بزنند؟

خرمشاهی: قانون در مرحله دیرتری از این موارد قرار می‌گیرد. شاید بتوانیم بگوییم قوانین موجود کافی هستند اما مساله اینجاست که اصلا مردم قانون را نمی‌شناسند که بخواهند آن را اجرا کنند. به عنوان مثال درباره کودک‌آزاری، درست است که لایحه جدیدی در دست تصویب است و حقوق بیشتری برای کودکان و نوجوانان در نظر گرفته شده، اما همین قوانین موجود را هم کسی نیست که بشناسد و آنها را اجرا کند. وقتی کار فرهنگی انجام نشده باشد، هرچه قانون بگذاریم باز هم بی‌فایده است و نمی‌تواند موثر واقع شود. وقتی جرایم خرد، قبح خودش را از دست می‌دهد، جرایم کلان هم به دنبال آن اتفاق می‌افتد. وقتی مردم اینقدر قانون‌ستیزی و قانون‌گریزی می‌کنند، کم‌کم جرایم بزرگتر هم رخ می‌دهد.

شما می‌گویید قوانین نقش کمی در خشونت‌ها دارند، اما گفته می‌شود یک علت مهم این که زنان همسرشان را می‌کشند این است که حق طلاق ندارند، قانون از آنها حمایتی در برابر شرایط سخت زندگی نمی‌کند و آنها به حذف فیزیکی همسرشان دست می‌زنند.

خرمشاهی: بله این هم درست است. در کنار این که باید بپذیریم بعضی قوانین ریشه در فقه دارند و قابل تغییر نیستند، قوانینی هم هستند که امکان استفاده از اجتهاد پویا در آنها وجود دارد و می‌توان آنها را با توجه به شرایط روز تعدیل کرد. من خودم پرونده‌هایی را داشته‌ام که حق طلاق و بعضی نابرابری‌ها باعث شده قتل اتفاق بیفتد به این صورت که زن دادخواست‌های متعدد طلاق داده ولی پذیرفته نشده و او برای این که از زندگی سخت خانوادگی‌اش نجات پیدا کند، دست به قتل همسرش زده. منظور من از کافی بودن قوانین،‌مجازات‌ها بود. بنابراین اگر به این موارد درباره نقش قوانین در قتل‌های خانوادگی اشاره می‌کنید، باید بگویم بله می‌توان با اصلاح بعضی قوانین، روحیه مفاهمه و همکاری و علاقه‌مندی را بین اعضای خانواده بیشتر کرد. چرا باید افراد به زور در یک زندگی خانوادگی محبوس شوند که برای فرار از این حبس بخواهند دست به قتل بزنند؟

شکربیگی: در جامعه‌ای که نابرابری وجود دارد، عدالت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کم است، انتظار این هم می‌رود که شاهد چنین خشونت‌هایی علیه اعضای جامعه و به تبع آن اعضای خانواده علیه همدیگر باشیم. وقتی خلاء قانونی و مشکل در اجرای قانون وجود دارد، به این مشکلات بیشتر دامن زده می‌شود. می‌بینیم که افراد خودشان دست به اقدام می‌زنند و می‌خواهند خودشان قانون را اجرا کنند. همینجا باید بپرسیم سرنوشت لایحه منع خشونت علیه زنان و تامین امنیت آنها به کجا رسیده است؟ چرا قانونگذاران و مسئولان اهتمامی برای تصویب این لایحه و حمایت از زنان به عنوان یکی از قشرهای در معرض خطر نشان نمی‌دهند؟ گفته می‌شود قانون به اندازه کافی داریم، اما مساله اینجاست که چرا از زنانی که مورد خشونت قرار می‌گیرند حمایت نمی‌شود؟ حمایتی که روی کاغذ باشد ولی جنبه اجرایی نداشته باشد چه دردی دوا می‌کند؟

شما در ابتدای حرف‌هایتان گفتید خانواده‌ها و جامعه دچار خشونت شده‌اند. این میزان خشونت از جامعه به خانواده وارد شده یا از خانواده به جامعه تسری پیدا کرده؟

شکربیگی: این یک ارتباط دوسویه است، افراد جامعه را اعضای خانواده‌ها تشکیل داده‌اند و اعضای خانواده هم تابعی از آنچه در جامعه می‌گذرند هستند. خانواده و نهادهای اجتماعی بر همدیگر تاثیرگذار و از یکدیگر تاثیرپذیرند. نمی‌توان اینطور تفکیک کرد که کدام بر دیگری بیشتر اثر می‌گذارد، بنابراین می‌شود گفت اگر خانواده‌ای سالم باشد جامعه سالم است و جامعه سالم می‌تواند به سلامت خانواده کمک کند. آقای روحانی در چهارسال قبل مسئولیت خود، بیشتر از مسائل داخلی، به مسائل بین‌الملل توجه کرد و از نهادهای فرهنگی و داخلی غفلت شد، اما نکته اینجاست که تا نهادهای فرهنگی و اجتماعی نتوانند درست عمل کنند،‌ اقتصاد و سیاست هم درست عمل نمی‌کند. جناح‌بندی‌های سیاسی باید کنار گذاشته شود و گفتمان بسترسازی برای یک جامعه با ارزش‌های مدنی و همبستگی اجتماعی و خانوادگی ایجاد شود، گفتمانی که بر خردورزی و رواداری استوار باشد نه این که هر اتفاقی بیفتد سریعا دست به قتل و خشونت بزنیم.

درواقع یک ساختار قدرتمند می‌تواند این خشونت را ایجاد یا از آن جلوگیری کند؟

شکربیگی‌: بله همانطور که الان موضوعی داریم به عنوان دولتی شدن خانواده، به این معنی که دولت با تدوین و طراحی سیاست‌های رفاهی که می‌خواهد به خانواده کمک کند، نتیجه معکوس حاصل کرده است. ازدواج‌های دانشجویی، ساماندهی ازدواج، سیاست‌های خانواده و بسیاری از موارد دیگر که چون دولت مسائل خانواده را نمی‌شناسد، به آسیب‌های بیشتر مثل افزایش آمار طلاق و خشونت در خانواده منجر می‌شود. دولت می‌خواهد در همه مسائل خانواده دخالت کند و خانواده هم بسیاری از مسائل مثل آموزش را به نهادهای دولتی مانند مدرسه واگذار کرده و خودش از انجام وظیفه سر باز می‌زند. توجه نکردن به حقوق شهروندی هم می‌تواند مهم قلمداد شود. منشور حقوق شهروندی که مطرح شده، کدام بند آن در حال اجراست؟ وقتی در جامعه، مدرسه، رسانه و ... هیچ حقوقی از افراد رعایت نمی‌شود چطور می‌توان انتظار داشت که افراد، حقوق اعضای خانواده را رعایت کنند؟

خرمشاهی: نمی‌خواهم سیاه‌نمایی کنم اما باید واقعیت‌ها را بگویم. مردم ما استحقاق زندگی بهتری دارند. وقتی افراد می‌بینند خشونت‌هایی در سطح کلان در حال انجام است، این موضوع چه تاثیر خودآگاه یا ناخودآگاهی جز جایز دانستن خشونت بر آنها خواهد داشت؟ وقتی فردی می‌بیند اختلاس کلان انجام می‌شود، چطور به او بگوییم دزدی کوچک نکن؟ چطور به افراد بگوییم قوانین را رعایت کنید وقتی ببینند بالادستی‌ها قوانین را رعایت نمی‌کنند. چطور بگوییم با هم مهربان باشید وقتی می‌بینند مسئولان به همدیگر پرخاش و خشونت می‌کنند؟ به جامعه‌ای که مورد خشونت باشد، چطور بگوییم خشونت نورز؟

شکربیگی: خانواده‌های ما ناامید از قانون و تنها هستند و خودشان می‌خواهند قانون را اجرا کنند. اگر امکان مشاوره‌های ارزان‌قیمت یا رایگان خانوادگی و حقوقی وجود داشته باشد، می‌توان از آنها در برابر مشکلاتی که با آن مواجهند حمایت کرد و آنها را به سمت اعمال خشونت سوق نداد.

سوال دیگری که مطرح می‌شود درباره بخشش یا اعدام است. شما وکالت پرونده‌های زیادی را به عهده داشته‌اید که بعضی از آنها با رضایت خانواده مقتول همراه نبوده و متهمان، اعدام شده‌اند، می‌توانید بگویید اعدام‌ها نتیجه‌ای در کاهش وقوع اتفاقات مشابه و قتل‌ها داشته یا خیر؟

خرمشاهی: سال‌هاست می‌گوییم اعدام در ملاءعام هیچ تاثیری نخواهد داشت و حتی تاثیر مقطعی هم ندارد، وقتی هم در ملاءعام باشد که بیشتر می‌تواند به خشونت در جامعه دامن بزند. ما مواردی را داشته‌ایم که خانواده مقتول، وقتی قاتل اعدام شده پشیمان شده‌اند اما هیچ موردی نبوده که شخصی بخشیده باشد و بعد بگوید پشیمانم که چرا بخشیدم.

  • محمد مهدی بختیاری

شاغلان در بازار کار ایران به سه دسته تقسیم می شوند. آن دسته از افرادی که به میزان ذکر شده در قانون کار یعنی 44 ساعت در هفته کار می‌کنند، شاغلانی که بیشتر از این میزان در هفته مشغول به کار هستند که معمولاً آنها دو شغله یا چند شغله هستند و سومین دسته شاغلانی هستند که به میزان 44 ساعت در هفته کار نمی‌کنند.

به صورت مشخص‌تر آن طور که مرکز آمار ایران تعریف کرده افراد دارای اشتغال ناقص، تمام شاغلانی محسوب می‌شوند که در هفته مرجع، به دلایل اقتصادی نظیر رکود کاری، پیدا نکردن کار، قرار داشتن در فصل غیرکاری و ... کمتر از 44 ساعت کار کرده و خواهان و آماده انجام کار اضافی در هفته مرجع بوده‌اند.

بسیاری از فعالان بازار کار معتقدند عمده این گروه از شاغلان به دلیل کار کمتر ممکن است درآمد کمتری نسبت به دیگر شاغلان داشته باشند و البته برخی از آنها هم ممکن است در جایگاه‌های شغلی قرار داشته باشند که با ساعت کاری کمتری در هفته می‌توانند حتی بیشتر از شاغلان دیگر درآمد کسب کنند.


 

  • محمد مهدی بختیاری

براساس وعده ی آذری جهرمی، طرح رجیستری گوشی‌های هوشمند بزودی و به صورت آزمایشی شروع به کار خواهد کرد. علت اجرای این طرح جلوگیری از فعالیت گوشی‌هایی است که به شکل قاچاق وارد کشور شده‌اند. نکته ای که اینجا مطرح میشود آن است، که از میان گوشی‌ موجود چه گوشی هایی قاچاق هستند؟

وجه تمایز گوشی هایی که به شکل قانونی وارد کشور شده‌اند با دیگر گوشی ها، ضمانت شرکت های معتبری است که آن ها را به صورت قانونی کرده و محصولات خود را ضمانت می کنند. این گوشی ها پس از طرح رجیستری موبایل هم کار خواهند کرد و گوشی‌هایی که ضمانت معتبر ندارند و به اصطلاح با ضمانت اینترنشنال راهی بازار می‌شوند، در طرح رجیستری موبایل از کار افتاده و غیر قابل استفاده خواهند شد. لازم به ذکر است، تنها گوشی هایی تحت پوشش طرح رجیستری قرار می گیرند که برای اولین‌بار، بعد از اجرا شدن طرح روشن شوند.

در بازار تلفن همراه دو دسته گوشی موجود هستند: 1. محصولاتی هستند که از سوی شرکت‌های داخلی ضمانت شده اند. 2. گوشی هایی که تحت عنوان گارانتی اینترنشنال عرضه می گردند و دارای قیمت ارزان‌تری هستند. اختلاف قیمت میان این دو دسته گوشی، در برخی موارد قابل تامل بوده و تا حدود 20 درصد از قیمت اصل گوشی هستند. همانطور که مشخص است این اختلاف قیمت قابل توجه بیشتر خریداران را به سوی دسته ی دوم سوق می دهد، حال آنکه آنها ریسک نداشتن ضمانت فروش و خدمات پس از آن را به جان می خرند و به نحوی به پخش یک جنس قاچاق در بازار کمک می کنند.

متاسفانه الگوی رایج خرید تلفن همراه در کشورمان، بر خلاف تمام کشورهای دیگر است. این موضوع موجب شده تا شاهد هدر رفت منافع اقتصادی گسترده در حوزه ی تلفن همراه وهمچنین زایل شدن حقوق مصرف کنندگان بواسطه ی نبود خدمات پس از فروش مشابه دیگر کشورها باشیم. 

شرکت های متفرقه ارائه کننده تلفن همراه و یا همان ارائه کنندگان با گارانتی اینتر نشنال، با وجود کسب سود های نجومی بواسطه ی خلاء قانونی و نظارتی در کشور، هرگز مالیاتی به دولت پرداخت نمی کنند و نسبت به اجناس خود نیز تعهدات چندانی به مشتری ندارند.

چندی پیش محمدجواد آذری جهرمی وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات به اهمیت و ارزش بازار موبایل ایران اشاره کرد. وی ارزش این بازار را رقمی در حدود۶ میلیارد دلار عنوان کرد و گفت که در بدترین حالت ۵ درصد و در بهترین حالت ۲۰ درصد این گوشی‌ها از مبادی رسمی وارد کشور شده‌اند و سایر محصولات موجود در بازار قاچاق هستند. او همچنین افزود، در اصل مبلغ بسیار کمی از این بازار باارزش به دولت می‌رسد و تقریبا همه آن در اختیار قاچاقچیان و شرکت‌های بزرگ موبایل خارج از ایران قرار می‌گیرد. البته این اتفاق برای بسیاری از شرکت‌های تولید کننده موبایل که بازار را ایران را هدف قرار داده‌اند، بد نیست. آ‌نها دوست دارند محصولات‌شان را در این بازار با کمترین هزینه بفروشند. پس برایشان فرقی ندارد که گوشی قانونی وارد کشور شده باشد یا خیر. بدون اینکه پولی به دولت پرداخت کرده باشند گوشی‌هایش را می‌فروشند و سود قابل توجهی هم را از بازار به دست می‌آورند.

در بازار موبایل حال حاضر کشور، شرکت‌هایی که گوشی‌ را به شکل رسمی وارد بازار می‌کنند در قبال محصولاتشان خدمات پس از فروش خوبی را به مشتری می دهند، سود مناسبی را کسب نمی کنند و به نسبت دیگر عرضه کنندگان متضرر هستند. با وجود حجم بالای قاچاق گوشی در کشور شرایط رقابت عادلانه موجب شرایط حاکم بر بازار موبایل شده است. 

گوشی‌هایی که از ضمانت‌نامه معتبری بهره می‌برند از نظر قانونی قابل پیگیری هستند. شرکت‌هایی که این محصولات را به صورت قانونی وارد می‌کنند و ضمانت آن‌ها را به عهده می‌گیرند اکثرا با شرکت سازنده اصلی در ارتباط هستند و می‌توانند در خدمات پس از فروش بهتر عمل کنند. این شرکت ها مسئولیت سرویسی که به مشتری داده‌اند را به عهده گرفته‌ و شرایط ضمانت آن‌ها هم جالب توجه است.

محصولی که قانونی وارد کشور شده معمولا یک یا دو ماه ضمانت تعویض دارد و ۱۲، ۱۸ یا ۲۴ ماه هم شامل ضمانت و خدمات پس از فروش می‌شود. با وجود پرداخت قیمتی بالاتر برای گوشی های فوق، نکته ی حائض اهمیت اعتمادی است که در مورد این محصولات وجود دارد.

با اجرای طرح رجیستری، گارانتی اینترنشنال از بازار برچیده خواهد شد و تمام گوشی‌ها باید از مبادی قانونی وارد کشور شوند. این طرح موجب خواهد شد که کسب و کارهای داخلی فعالیت قدرتمندتری داشته باشند و حق مشتری با خدماتی بهتر حفظ گردد. ورود قانونی گالاهایی نظیر موبایل به مرور عایدی مثبت را هم برای بازار کشور هم موضوع کسب و کار و اشتغال به همراه خواهد داشت.از این رو امیدواریم تا با اجرای این طرح شاهد جلوگیری از فرار مالیاتی وارد کنندگان و الزام شرکت های وارد کننده به رعایت حقوق مصرف کنندگان باشیم و با همکاری خریداران و فروشندگان، شاهد بهبود شرایط اقتصادی کشور(هرچند جزئی) باشیم.

خریدار چیکار کنه؟

خریدار وقتی متوجه میشه گوشی که خریده قاچاقه چیکار کنه ؟ (اگه مشمول رجیستری باشه، بعد از اینکه سیم کارت انداختین براتون پیامک میاد) خریدار باید گوشی رو به فروشنده مرجوع کنه تا در سامانه ثبت کنه. شما نباید هزینهای پرداخت کنید. هزینه از سمت فروشنده یا وارد کننده غیر رسمی پرداخت می شه. پس لطفا اگر فروشنده از تون مبلغی خواست، نپردازید. شما وقتی گوشی می خرید باید به شناسه IMEI (شناسه یکتا تلفن همراه) رو پشت باتری موبایل چک کنید. این شناسه با شماره سریال روی جعبه یکی باشه. بعد از انداختن سیم کارت هم باید کد #۴۰۶** بگیرید و عدد دریافتی با IMEI یکی باشه.

اگه گوشی رو اینترنتی میخرید از سایتهای دارای نماد اعتماد بخرید (تا ۷ روز موظف هستن کالای خریداری شده رو پس بگیرن) اگر از خارج گوشی خریدید یا مسافر هستید و بعد از ورورد به ایران سیم کارت ایران رو انداختین (در صورتی که مشمول رجیستری باشید) باز هم پیام میاد واستون. دقت کنید که تا یک ماه فرصت دارید گوشی رو ثبت کنید وگرنه باز هم دسترسی تون به شبکه قطع میشه در کل بهترین حالت اینه که اگه گوشی قاچاق بود و فهمیدید مشمول رجیستریه نخرید. فروشنده موظفه توی مغازه سیم کارت بندازه و اصل بودن گوشی رو جلو چشمتون تایید کنه.

  • محمد مهدی بختیاری

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در بیانیه‌ای با قدردانی از حمایت های آحاد مختلف مردم و مسوولین در پاسخ قاطع به اباطیل رییس جمهور آمریکا علیه این نهاد انقلابی، بر عزم و اراده خود در مبارزه ی بی امان با نظام سلطه و صهیونیسم و توسعه‌ی توان دفاع موشکی کشور تاکید کرد.

در بخشی از این بیانیه آمده است: مواضع خصمانه رییس جمهور یاغی و سبک مغز آمریکا در اهانت به ملت ایران و اعمال تحریم‌های ظالمانه جدید علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نشان از شکست سیاست‌های اهریمنی سردمداران کاخ سفید و رژیم صهیونیستی برای تغییر نقشه منطقه و تجزیه و تضعیف کشورهای اسلامی و عصبانیت آنها از نقش آفرینی سپاه در این عرصه دارد.

این بیانیه وحدت و اجماع ملی در حمایت‌های گسترده از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و محکومیت عربده کشی های ترامپ را معنادار توصیف و تصریح کرده است: این نهاد مردمی براساس رسالت ذاتی و انقلابی خود مصمم تر و مقتدرتر از گذشته، مبارزه بی‌امان خود با نظام سلطه و صهیونیسم را ادامه داده و در دفاع از انقلاب اسلامی و مصالح و منافع ملی کشور، لحظه‌ای درنگ نخواهد کرد.

این بیانیه در پایان با سپاس از الطاف مقام معظم رهبری (مدظله العالی) و قدردانی از حمایت آحاد ایرانیان به ویژه مراجع عظام،روسای قوا، حوزه‌های علمیه، دانشگاهها، احزاب و جریان های سیاسی، نخبگان و چهره های فرهنگی، هنری، ورزشی و علمی و نیز هموطنان عزیز خارج از کشور و پاسخ قاطع آنان به شیطان بزرگ تاکید کرده است: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به پشتوانه‌ی عظیم ملت ایران، تحت فرماندهی مقام معظم رهبری امام خامنه ای (مدظله العالی) همراه با سایر نیروهای مسلح و مدافع انقلاب، "بنیان مرصوص" ، "فدایی مردم "و "سپر حوادث" فراروی کشور بوده و به فضل الهی و به کوری چشم دشمنان به ویژه آمریکا و شبکه خبیث صهیونیسم بین‌الملل، نفوذ منطقه‌ای و اقتدار و توسعه‌ی توان موشکی جمهوری اسلامی که در شرایط تحریم کامل رقم خورده است نیز با شتاب بیشتر، بدون وقفه ارتقاء و تداوم خواهد یافت.

  • محمد مهدی بختیاری

به نقل از شبکه تلویزیونی الجزیره، یک مسئول رژیم صهیونیستی که خواست نامش فاش نشود، به خبرگزاری فرانسه گفت: مسئول سعودی که در ماه سپتامبر گذشته محرمانه به اسرائیل سفر کرد، محمد بن سلمان ولیعهد سعودی بود.

ارئیل کهانا روزنامه نگار صهیونیست نیز که در هفته نامه راستگرای "ماکور ریشون" کار می کند، در ماه سپتامبر گذشته در شبکه اجتماعی توییتر نوشته بود: بن سلمان با یک هیئت رسمی به اسرائیل سفر و با مسئولانی دیدار کرده است.

بخش عربی رادیوی رسمی رژیم صهیونیستی نیز روز هفتم سپتامبر گذشته گفته بود: یک امیر دربار پادشاهی سعودی محرمانه به اسرائیل سفر کرده و با مسئولان بلندپایه اسرائیلی درباره ایده پیشبرد صلح منطقه ای گفت وگو کرده است.

این درحالی است که ایوب قرا وزیر ارتباطات و نماینده حزب لیکود در کنست رژیم صهیونیستی نیز گفته بود: شمار زیادی از کشورهای عربی به نحوی روابط با اسرائیل دارند.این روابط از مصر و اردن شروع شده و عربستان و برخی کشورهای عرب خلیج فارس و شمال آفریقا و بخشی از عراق را شامل می شود.

وی در راستای سیاست رژیم اسرائیل برای ایرانی هراسی افزود: این کشورها با اسرائیل در نگرانی از ایران شریک هستند و اکثر کشورهای عرب حوزه خلیج فارس آماده روابط دیپلماتیک آشکار با اسرائیل هستند زیرا احساس می کنند که از سوی ایران و نه اسرائیل تهدید می شوند.

  • محمد مهدی بختیاری

وزیر دفاع فرانسه در اظهاراتی روز جمعه درباره لغو توافق هسته‌ای ایران هشدار داد، اما خواستار اقدامات بیشتر برای مقابله با برنامه‌ موشکی و فعالیت‌های منطقه‌ای تهران شد.

وی که به واشنگتن سفر کرده گفت که لغو توافق هسته‌ای ایران اولین گام برای حرکت به سمت جنگ‌های آتی خواهد بود. وزیر دفاع فرانسه علی‌رفم این گفت که جامعه جهانی بایستی برای مهار فعالیت‌های منطقه‌ای و برنامه موشکی ایران جدی باشد.

  • محمد مهدی بختیاری

وزارت علوم همیشه محل رقابت بین جریانات سیاسی برای کسب سکانداری آن بوده است. حالا همه چشم انتظار هستند تا طی روزهای آینده تکلیف این وزارتخانه حساس مشخص شود.

به گزارش خبرگزاری ها،البته بعد از رای نیاوردن حبیب الله بیطرف برای وزارت نیرو، این وزارتخانه نیز با سرپرست اداره می شود ولی به احتمال قریب به یقین رضا اردکانیان که همواره از او به عنوان یکی از گزینه های مورد نظر روحانی برای تصدی وزارت نیرو یاد شده، به مجلس شورای اسلامی معرفی خواهد شد. اما به نظر می رسد به دلیل عدم انتخاب گزینه پیشنهادی وزارت علوم، معرفی گزینه برای وزارت نیرو هم به تعویق افتاده تا دولت همزمان بتواند پیشنهادهای خود را برای این وزارتخانه ها به مجلس ارائه کند.

آخر مهرماه مهلت نهایی انتخاب وزیر

در تبصره ۲ ماده ۲۰۶ آئین نامه داخلی مجلس آمده است: چنانچه مجلس به یک یا چند وزیر رأی اعتماد نداد و یا وزارتخانه‌ای به هر دلیل وزیر نداشته باشد رئیس جمهور موظف است با رعایت اصل یکصدوسی وپنجم قانون اساسی حداکثر قبل از سه ماه فرد یا افراد دیگری را برای اخذ رأی به مجلس معرفی نماید. بنابراین رئیس جمهور از تاریخ 17 مرداد 1396 (جلسه رأی اعتماد به وزرا)، به مدت سه ماه یعنی تا تاریخ 17 آبان 1396 فرصت دارد تا وزیر پیشنهادی خود برای وزارت‌علوم‌تحقیقات‌وفناوری را برای اخذ رای اعتماد به مجلس معرفی کند.

تاکنون بیش از ١٠ نماینده در تذکرهای شفاهی از رییس‌جمهور خواسته‌اند هرچه زودتر وزیر علوم را معرفی کند. روی سخن نمایندگان تذکردهنده این است که رییس‌جمهور براساس قانون برای وزارتخانه‌ای که وزیرش استیضاح شده یا به هر دلیل بعد از انتصاب از سمتش کنار رفته می‌تواند سرپرست معرفی کند.

در حالی که روحانی از ابتدای معرفی کابینه دوازدهم نام وزیر علوم پیشنهادی را خالی گذاشت، علی مطهری نایب رییس مجلس هم در جریان یکی از تذکرها به رییس‌جمهور آن را تخلف دانست و از روحانی خواست تا زودتر وزیر علوم را به مجلس معرفی کند.

 حال گفته می شود تکلیف وزیر علوم تا پایان مهرماه مشخص می شود. در این باره سیدضیاء هاشمی گفت: از نظر قانونی سه ماه فرصت وجود دارد تا وزیر معرفی شود اما همانطور که آقای رییس‌جمهور اعلام کردند، امیدوار هستیم تا پایان مهرماه این موضوع به نتیجه نهایی برسد و فرآیند معرفی و انتخاب در مجلس ان‌شاءالله در همین زمان به اتمام می‌رسد.

وی ادامه داد: تعداد فراوانی از همکاران دانشگاهی ما در معرض انتخاب هستند که خانم یا آقا بودن آن لزوما موضوعیت ندارد. از ابتدا نیز که من به عنوان سرپرست انتخاب شدم، برای وزارت نیز با من صحبت شده و در طول این مدت نیز موضوع بحث ما بوده اما تعیین‌کننده، تصمیم آقای رییس‌جمهور و تایید مجلس است.

سرپرست وزارت علوم درباره تعداد گزینه های مطرح برای جایگاه عالی ترین مقام وزارت علوم نیز گفته است: شخصا با بیش از 10 نفر از کسانی که می توانستند در این جایگاه قرار بگیرند، تماس گرفتم خواهش کردم که مشخصات شان را بدهند و رزمه شان را در اختیار رئیس جمهور قرار دادم. قطعا کسان دیگری هم از طرق مختلف به رئیس جمهور معرفی شدند..

آخرین گزینه مطرح شده کیست

بلاتکلیف ماندن کرسی مهم وزارت علوم اما با حرف و حدیث های زیادی خصوصا طی چند روز اخیر همراه بوده است. برخی معتقدند حسن روحانی با احتیاط در حال انتخاب یک گزینه برای این وزارتخانه است تا ضمن توانایی اجرایی باعث ایجاد حساسیت در بین جریانات سیاسی نشود.

بر این اساس گروهی علت اصلی تاخیر در انتخاب وزیر علوم را در ناکارآمدی الگوی انتخاب وزیر توسط روحانی می دانند. آنان بر این عقیده اند که رییس جمهور این بار می خواهد فردی را انتخاب کند که به طور همزمان رضایت جامعه دانشگاهی، اصلاح طلبان و اصولگرایان را داشته باشد و به طور طبیعی چنین فردی که بتواند به طور همزمان خواسته های همه طرف ها را برآورده کند وجود خارجی ندارد و کاملا روشن است که تا پایان عمر دولت روحانی هم چنین وزیری با چنان مشخصاتی پیدا نخواهد شد.

در حال حاضر از منصور غلامی، رئیس دانشگاه بوعلی به عنوان گزینه جدید این وزارت‌خانه یاد می شود. همچنین در جریان رایزنی‌ها برای معرفی وزیر علوم تاکنون نام هایی همچون رضا فرجی دانا، محمدتقی احمدی، ضیا هاشمی، عبدالرضا باقری و هادی خانیکی برای تصدی پست وزارت علوم شنیده شده است.

محمدمهدی زاهدی، رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس هفته قبل با بیان اینکه طبق اطلاعات رسیده به احتمال زیاد منصور غلامی گزینه پیشنهادی رئیس جمهور برای تصدی بر وزارتخانه علوم خواهد بود، گفت: روحانی با وجود تاخیر در معرفی وزیر، کار خلاف قانونی نکرده است.

آیا یک زن وزیر علوم می شود

الهام امین‌زاده دستیار سابق رییس‌جمهور در امور شهروندی هم از جمله گزینه هایی است که نامش هر از چندگاهی مطرح می‌شود. وی در حاشیه برگزاری مراسم آیین آغاز سال تحصیلی جدید در دانشگاه تهران اعلام کرد: چند گزینه برای تصدی وزارت علوم مطرح است که رئیس‌جمهور باید در این زمینه تصمیم بگیرد؛ انشاءالله تا چند روز آینده این موضوع تعیین می‌شود.

البته این احتمال که یک زن به وزارت علوم برسد از سوی سید ضیا هاشمی سرپرست فعلی این وزارتخانه رد نشده است .

 وی در پاسخ به این سئوال که آیا زنانی هم هستند که جزء گزینه های در معرض انتخاب برای وزارت علوم قرار داشته باشند یا خیر؟ می گوید: درصد قابل توجهی از همکاران و اساتید دانشگاه ها خانم هستند و هیچ محدودیتی که خانم ها هم به عنوان وزیر پیشنهادی علوم به مجلس معرفی شوند نیست ولی این طور هم نیست که الزام یا اولویتی وجود داشته باشد چون اصلا نگاه جنسیتی اینجا موضوعیت ندارد.

با این وجود در حالی که گمانه‌زنی‌ها هر روز نام فرد جدیدی را برای مسئولیت در وزارت علوم مطرح می‌کند، باید منتظر ماند و دید در روزهای آینده رئیس‌جمهور نام چه‌کسی را به‌عنوان وزیر علوم اعلام می‌کند و چه سرنوشتی در انتظار وزارت علوم دولت دوازدهم است.

  • محمد مهدی بختیاری