روزنامه جامجم نوشت: موبایلش را میگیرد جلوی صورتم؛ عکسی از یک قبرستان میبینم! دست از کار میکشم و دنبال حرفی، نکتهای، چیزی در تصویر قبرستان میگردم. چیزی یادم میآید و بلافاصله برای روح پدر تازه در گذشتهاش آرزوی آرامش میکنم، اما هنوز متعجبم! توضیح میدهد که بهترین سنگ قبر را خریدهاند و سنگ قبر پدرشان را که در عکس میبینم با آنهایی که در پس زمینه هستند، خیلی فرق دارد؛ جنسش درجه یک است و گرانترین سنگ قبر موجود در بازار. شما بودید چه پاسخی میدادید؟ اظهار امیدواری میکردید که این سنگ، سالهای سال برای پدر به رحمت خدا رفتهاش کار کند یا چه جور تعارف دیگری؟ خدا فضای مجازی را نگیرد که از خیلیها که حالا میتوانند متفاوت بودن، خاص بودن، پولدار بودن، برتر بودن و خلاصه بودنشان را آنجا با صدای بلندتر در چشم تعداد بیشتری از آدمها فروکنند و آنقدر لایک و دنبالکننده به تور بیندازند که بشود به آن فخر فروخت.
دیدهاید برای تولدها چه میکنند و چطور استوریهای تبریک و بعد تشکر به خاطر تبریک را پشت سر هم ردیف میکنند؟ اما اگر فکر کردهاید ماجرا به همین جا ختم میشود، سخت در اشتباهید. موجهای جدید «مرا ببین، من خاصم، من متفاوتم، من بینظیرم و در نتیجه مرا دوست داشتهباش» در راه است. دو مورد جذابش را همین یکی دو روز پیش شکار کردهایم که در نوع خود بسیار حیرتانگیز است و دریچههای تازهای به روی شما میگشاید.
مورد اول؛ جشن ۳۰۰ هزارتایی شدن
یک زن و شوهر جوان صفحهای راه میاندازند در اینستاگرام و شروع میکنند به انتشار عکسها و ویدئوهایی درباره زندگیشان. تا دلتان بخواهد تصاویر تجملی و خوشآب و رنگ و البته ظاهرا حسرتبرانگیز در این صفحه دیده میشود؛ از سفرهای دستهجمعی تا پیکنیک رفتنهای دو نفره رویایی. نه توضیح عکسها و ویدئوها از ادبیات و زبان جذاب و تاثیرگذاری برخوردار است، نه خود تصاویر چیز آموزنده یا هیجانانگیزی دارند جز همان که گفتم؛ همه چیز در صفحه این زوج تجملی و خوشرنگولعاب است.
درباره کاهش وزن، خوشاندامی، خرید لوازم آرایش، جشن عروسی و مقدماتش، جملات انگیزشی، خرید مبلمان و چیزهایی از این دست، چیزهایی در صفحه این زوج جوان نوشته شده اما هیچکدام نه تازگیدارد و نه هیچ ویژگی منحصربهفردی که ارزش دنبال کردن داشته باشد جز همان که گفتم.
این زوج خوشبخت، تازگیها به خوشبختی بزرگتری دست پیدا کردهاند، آن هم ۳۰۰ هزارتایی شدن تعداد دنبالکنندگانشان است. اینجاست که زوج جوان دست به جیب شدهاند و به یک آتلیه فیلم و عکس در شمال شهر تهران سفارش دادهاند به مناسبت ۳۰۰ هزارتایی شدن صفحهشان برایشان یک ویدئوی جذاب بسازد! مگر مناسبت از این مهمتر داریم؟
ادامه مورد اول؛ کمکم ۴ میلیون
دیروز به صرافت افتادیم ببینیم این زوج که امیدواریم خوشحال و خجسته باشند، چقدر بابت ویدئوی مذکور هزینه کردهاند. البته که هیچ بعید نیست هزینهای پرداخت نکرده باشند. اما به هرحال با آتلیه تماس گرفتیم و فهمیدیم ویدئوی جشن ۳۰۰ هزارتایی صفحه این زوج در طالقان تصویربرداری شده است. یک روز تصویربرداری و استفاده از دوربینهای مختلف از جمله هلیشات یا همان دوربین هوایی، چهار میلیون خرج برمیدارد. البته این رقم فقط برای تصویربرداری و مونتاژ ویدئویی است که در بهترین حالت بیشتر از چهار یا پنج دقیقه نیست.
چهار میلیون تومان را بگذارید کنار؛ پول لباسها، چهرهپردازی و هزینه رفت و آمد به طالقان و البته کیک و پذیرایی هم هست.
به این ترتیب، همین ویدئوی کوتاه جشن ۳۰۰ هزارتایی شدن صفحهشان بین شش تا ده میلیون میتوانست هزینه داشته باشد. البته به نظر میرسد بیشتر از ۳۰۰ هزار نفر الکی الکی صفحه این زوج را دنبال و لایک میکنند و آنها راستی راستی از این لایکها، سفارش و تبلیغ میگیرند. بنابراین پول نمیدهند که هیچ، پول هم درمیآورند.
مورد دوم؛ جشن ۴۰۰۰ تاییشدن
مورد دوم از اولی هم جذابتر است؛ چون درباره زوج جوان مذکور دو نکته مهم وجود دارد که مورد دوم از آنها هم بهرهای نمیبرد. اول اینکه زوج جوان اگر بیشتر از ۳۰۰ هزار نفر دنبالکننده دارند، در عوض خودشان فقط ۵۸ صفحه را دنبال میکنند و نکته دوم اینکه لااقل دارند از صفحهشان پولی درمیآورند، اما مورد دوم نه پولی از صفحهاش درمیآورد و نه دنبالکنندگانش به میل و رغبت خودشان آمدهاند. چطوری؟ صبور باشید.
آقای محترمی که از قضای روزگار، هم روزنامهنگار است، هم مدیرعامل یک موسسه فرهنگی و هم سرپرست ادارهکل روابطعمومی و امور بینالملل یکی از شهرداریهای کشور در یکی از کلانشهرها، در توییترش پستی گذاشته و از همکارانش که به مناسبت ده هزارتاییشدن صفحه اینستاگرام و ۴۰۰۰ تایی شدن توییترش به او هدیه دادهاند، قدردانی کرده است.
باور کنید که جمله را اشتباه نخواندهاید. همکاران به دلیل جذب این همه دنبالکننده به او هدیه دادهاند و آقای سرپرست هم بابت این هدایا و به مناسبت چند هزارتایی شدن، چندین عکس و متنی سرشار از قدرشناسی در توییتر منتشر کرده است.
وقتش شده درباره اینکه دنبالکنندگان این آقای مدیر با میل و رغبت او را دنبال نمیکنند، توضیح بدهیم.
اگر به تعداد کسانی که خودش دنبال کرده نگاه کنید و ببینید که بیشتر از ۳۰۰۰ نفر را دنبال میکند، متوجه میشوید ۹۰ درصد دنبالکنندگان آقای مدیر در جواب دنبال کردن او دارند صفحهاش را میبینند و دنبال میکنند.