روشنفکری در ایران یعنی زنبارگی، مشروب، لباسهای عجیب و غریب و موی دم اسبی!
در چهارمین برنامه اکس سایت کافه سینما امیر قادری با تهمینه میلانی کارگردان سرشناس سینما به گفتگو نشسته است. در این گفتگو تهمینه میلانی جریان روشنفکری در ایران را نقد میکند و در این گفتگو میگوید: "در سینما همه روشنفکر نیستند. روشنفکر در سینما داریم، اما روشنفکرنما فراوان داریم. بقیه هم اغلب تکنیسین هستند، کار فکری نمیکنند.یادتان باشد روشنفکری ایرانی بحثی است که روی آن باید مطالعه جدی شود.
این کارگردان سینما در ادامه اشاره میکند: من از بچگی مجذوب بسیاری از روشنفکران ایرانی بودم که زیر بیست سال همه آنان برای من فرو ریختند. چون با همه آشنا شدم و دیدم من تصوری دیگری داشتم و آنان چیزی نبودند که از دور میدیدم. اما با مطالعات مختصری که داشتم فهمیدم روشنفکری حاصل جامعه ما نبود. سیر رشد روشنفکری در ایران مثل اروپا نبوده است. ما روشنفکر وارداتی داشتیم . یعنی در یک دوره ای مردم ثروتمند شدند و راه به اروپادر دوره قاجار باز شد .
خالق فیلم آتش در ادامه افزود : افرادی به عنوان دانشجو به اروپا رفتند و به عنوان روشنفکر بازگشتند. بعد با خودشان تفکر را نیاوردند یک نوع ظاهر روشنفکری را با خودشان آوردند. یعنی اینجا دیدند خواهر و مادرشان توی چادر هستند اما خانومها در اروپا دست میدهند لباسهای شیک میپوشند و روشنفکران این ظواهر را با خودشان آوردند. روشنفکران ما تصور میکردند که اگر دور و برشان پر از زن و مشروب باشد روشنفکرند، اگر مشروب بخورند، روشنفکرند. این روشنفکری نیست تعریف این کلمه داخل آن مستتر است .
میلانی در مورد تعریف صحیح روشنفکری اشاره میکند " روشنفکر کسی است که روشن فکر میکند و نور میاندازد به جای تاریک؛ تا مردم درون تاریکی را کشف کنند. ما تعریف مان از روشنفکری این است که طرف کتاب دست بگیرد، پیپ بکشد و لباس عجق وجق بپوشد و موهایش را دم اسبی ببندد.طرف پیش خودش تصور میکند روشنفکر است. در ایران ما بیشتر ظواهر روشنفکری را میبنیم تا خود روشنفکری را.