Elocutionist

و هو معکم

Elocutionist

و هو معکم

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

لحظه آفرینش بود فرشتگان همه در حال انجام فرامین الهی بودند و انسان در حال ساخته شدن. البته فرشتگان متخصص ساخت فواید کارکردی بودند و نه بیشتر بر و رو میساختند نه دل و نه معرفت. به خلق هویت انسان که رسیدند خدا دست به کار شد که هویت سازی، کاری خداییست باید عشق را درون این لجن بدبو میدمید. اما خدا هم از تنهایی بدش می آید. خدا هم همدمی میخواست. فرشتگان خوبند اما به درد همدمی و هم صحبتی با خدا نمیخورند بنابراین همدمی نیاز داشت که بتوان با او ساعتها بیدار بود و از همنشینی با او لذت برد، حتی اگر بداند در جایی از پشت، او را میزند و آن همدم دوست داشتنی شیطان بود و این چنین شد که خدا و شیطان هویت انسان را با هم آفریدند و زان پس دوگانگی آغاز شد. گاه مولانا و داوینچی می آفریدند گاه مسئولین بلندپایه برای دولتهای استبدادی! اما این آفریده درونش رازی بزرگ داشت

که زیر لجنهای بدبوی کالبدش پنهان مانده بود. آنچه که او می آفرید هرچه بیشتر از دل رأی و نظر جماعت آمده بود بیشتر خدایی بود این بود که میگفتند هویت باید از ذهن جمعی مخاطبان خویش نشات گیرد و با شعله درونی یک آفریدگار زمینی ( یا کارآفرین) در هم تنیده شود. گرچه میشود ترویج دیکتاتوری کرد ، حتی با نام این شد که بشر نادان روزی چیزی آفرید که مسیر تاریخش را عوض کرد چیزی شبیه خودش که هم خیر در آن بود و هم شر؛ وقتی مرگ در لباس کرونا با تمام قامتش در مقابل نوع بشر قد برافراشت لحظه همدلی عشق و آدم شدن فرا رسید در آن لحظه که خدا میدانست جهل و نفرت و حماقت برگ برنده های شیطانند و خدا چون قماربازی کهنه کار تنها یک برگ خوب در آستین داشت و مردد بود تا برگ آخرش را چه موقع رو کند: برگ سوخته ای به نام عشق و خدا نگران بود که این آخرین برگ روی میز نیامده ببازد. ترس او از آن نیست که آدمی در این جدال زنده بماند یا نماند ترسش همه این است که آدمی بماند اما بی عشق چون لجن بدبویی که روز اول آدمی را از آن آفریدند.

  • محمد مهدی بختیاری

1. ذهن‌خوانی mind reading

فکر می کنید، بدون شواهد کافی می دانید که دیگران به چه چیزی فکر می کنند. مثل : ”جواب سلامم را نداد، پس از من دلخور است!

2. پیش‌گویی furtune telling

پیش بینی می کنید که حوادث آینده، بد از آب در می آیند یا این که خطرات زیادی ما را تهدید میکنند مثل : ”در امتحان شکست می خورم” یا ”کاری گیر من نخواهد آمد”.

3. فاجعه‌سازی catastrophizing

معتقدید هر چه اتفاق افتاده یا خواهد افتاد به شدت افتضاح، ناخوشایند و غیر قابل تحمل است. مثل : ”افتضاح می شود اگر در دانشگاه قبول نشوم”.

4. برچسب زدن labling

به خودتان یا دیگران، صفات کلی و منفی نسبت می دهید. مثل : ”من آدم بدبختی هستم” یا من آدم بی ارزشی هستم”.

5. نادیده گرفتن جنبه‌های مثبت discounting positives

مدعی هستید که کار های مثبت خودتان یا دیگران پیش پا افتاده و ناچیز هستند. مثل: ”این کار از عهده همه بر می آید” یا ”قبول شدن در کنکور که کار مهمی نیست”.

6. فیلتر منفی negative filter

تقریبا همیشه جنبه های منفی را می بینید و به جنبه های مثبت توجه نمی کنید. مثل: ”هیچ کس مرا دوست ندارد”.

7. تعمیم افراطی overgeneralizing

بر پایه یک حادثه، الگو های کلی منفی را استنباط می کنید. مثل: ”این اتفاق همیشه برای من اتفاق می افتد” یا ”در همه کار ها شکست می خورم”.

8. تفکر دوقطبی dichotomus thinking

به وقایع پیرامون و انسان های اطراف با دید همه یا هیچ نگاه می کنید. مثل : ”همه مرا طرد می کنند” یا همه وقتم تلف شد“.

9. باید اندیشی should

به جای این که حوادث را بر پایه چیزی که هستند ارزیابی کنید. بیشتر آن ها بر اساس چیزی که باید باشند، تفسیر می کنید. مثل : ”باید کارم را خوب انجام بدهم” یا ”باید در کنکور قبول شوم”.

10. شخصی‌سازی personalizing

علت بروز حوادث منفی را به خودتان نسبت می دهید و سهم دیگران را در بروز مشکل نادیده می گیرید. مثل : ”ازدواجم بهم خورد، چون من مقصر بودم”. و ...

  • محمد مهدی بختیاری

ملتی در «دیار ایران اسلامی» به واسطه فرهنگ غنی و استقلال فکری خود از ۴۱ سال قبل اراده کرده است هیچوقت تحت سلطه کشور‌های «شمال» قرار نگیرد و جالب آنکه اصلاً تقسیم‌بندی کشور‌های شمال و جنوب را قبول ندارد بلکه مسیری تازه گشوده است؛ و این یعنی اگر تا دیروز هژمونی کشور‌های شمال بر جنوب با قدرت نظامی ، ساری و جاری بود دیگر  جنس هژمونی فکری است که قلوب ملت‌ها را تسخیر می‌کند.

اثبات این گزاره که «سازمان‌ها و قوانین بین‌المللی بعد از جنگ‌ جهانی دوم برای نظم‌بخشی به هژمونی کشور‌های سلطه گر تقنین و  تشکیل شد» کار سختی نیست؛ برجام که چندی پیش چهارمین سالگرد اجرای آن بود، نمونه عینی اثبات این امر است چرا که رژیم تروریست‌پروری مثل آمریکا نه تنها به همان قواعد نیم بند موجود در جهان پایبند نبوده و نیست بلکه در روز روشن خنجری زهرآلود به پهلوی ملتی می‌زند که جرم آن‌ها «استقلال فکری» و «قطع دست بیگانگان از منابع» خودشان است.

اولین قطره زهر رژیم آمریکا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به کام ملت ایران ریخته شد اما این پایان ماجرا نبود و تازه‌ترین جرعه آن بامداد ۱۳ دی ۱۳۹۸ از فرودگاه بغداد با ترور قهرمان ملی یک ملت، به آن‌ها چشانده شد، زهری که تلخی آن هرگز از کام‌ نخواهد رفت. حتی اگر سپاهیان با زیر و رو کردن عین‌الاسد، ضربه به حیثیت و اُبهت چندین ساله‌اش زده باشند که زدند.

جرم حاج قاسم عزیز مبارزه با تروریست‌هایی بود که دولت قبلی رژیم آمریکا برای تشکیل آن رایزنی‌های زیادی کرده بود و حتی به اعتراف هیلاری کلینتون وزیر پیشن خارجه این رژیم، به بیش از ۱۰۰ کشور جهان توصیه شده بود به محض اعلام موجودیت داعش با آن موافقت کنند و یا حداقل مخالفت نکنند.

آری خون حاج قاسم در کشور دیگری و مقابل دیدگان به ظاهر بینای انواع و اقسام سازمان‌های بین‌المللی و گروه‌هاق حقوق بشر و به اصطلاح مدافع صلح و ... به زمین ریخته شد، اما همین خون، خون نه یک ملت که ملت‌های آزاده را به جوش آورد به طوری که به اذعان ظریف فقط در هند در ۴۳۰ نقطه برای سردار دل‌ها عزاداری کردند.

در «عصر جدید منطقه» که با رفتن «سردار» حاج قاسم سلیمانی و آمدن «شهید» حاج قاسم سلیمانی آغاز شده است، شاهد تحولاتی بودیم که سرمداران تررویست‌پرور کاخ سیاه سفید هرگز فکر آن را نمی‌کردند به طوری که فقط در ۵ شهر تهران، مشهد، اهواز، کرمان و قم بیش از ۲۵ میلیون نفر در مراسم تشییع پیکر پاک قهرمان ملی‌شان شرکت کردند؛ حماسه مردم سایر شهرها و نجف و کربلا و کاظمین و بغداد و دیگر شهر‌های جهان بماند. و اینگونه عصر جدید با هژمونی مختص خودش آغاز شد.

نیک می‌دانیم یکی از مؤلفه‌های قدرت هر کشوری «میزان حمایت مردم آن کشور از نظام سیاسی موجود کشورشان» است. به هر میزان که حمایت مردم زیاد باشد دولت‌های حاکم با دست باز تری می‌توانند در عرصه بین المللی نقش آفرینی کنند. حالا یوم‌الله تشییع تاریخی حاج قاسم، بار دیگر و این بار با صدای بلند به جهانیان ثابت کرد مردم ایران اسلامی با همان شور و حرارت اوایل انقلاب از نظام حاکم بر کشورشان حمایت می‌کنند؛ این همان مؤلفه‌ای است که دیپلمات‌های «انقلابی» و «مؤمن» باید به عنوان برگ برنده در تعامل با دنیای مشحون از بی‌قانونی از آن بهره ببرند.

با چنین برگ برنده‌ای دیگر نباید زانوی قوی خود را با عصای لرزان بیگانگان عوض کرد و در چنین اتمسفری، سخن راندن از «من بلند نیستم» نه تنها به هیچ اسلوب حقوقی و سیاسی و مدیریتی سازگار نیست که بلکه نشان از «من نمی‌خواهم» است. بیعت مجدد مردم با انقلاب‌شان نشان داد اگر روزی «مجید شهریاری» از جنس همین مردم اراده کردند و سوخت غنی سازی تولید کردند تا غربی‌ها را مجبور کند پای میز مذاکره با ایران بنشینند باز هم از جنس همان «مجید شهریاری»ها در حوزه اقتصاد کاری خواهند کرد که نیازی به دراز کردن دست نیاز به سوی دشمنان درجه یک این مرز و بوم نباشد. مهم این است که «بخواهیم».

  • محمد مهدی بختیاری

احمد توکلی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه، تاکنون فردی نگفته است که برای داشتن اقتصاد قوی باید روابطمان را با  دنیای بیرون قطع کرد، گفت: اعتقاد ما این است که در حال حاضر ظرفیتهای  مختلفی در کشور وجود دارد که می‌توان به اتکای آنها اسیر خارج نبود. به قول امام امروز کشورهای مختلف مثل محله‌های مختلف یک شهر هستند و نمی‌توانند مستقل از هم زندگی کنند.

به گفته توکلی، آقای روحانی کارهایی خوب انجام می‌دهند اما کارهایی بدی هم انجام می‌دهند که یکی از آنها فرافکنی است. یعنی یک موجود موهوم و بدشکل را می‌سازد و آنرا به منتقدین و مخالفان خود می‌چسباند.

وی با اشاره به اظهارات اخیر رئیس جمهور افزود، به اعتقاد بنده ایشان فرافکنی می‌کنند که اگر (در آینده) کاری انجام ندادم به این دلیل است که دیگران نگذاشتند.

توکلی گفت: این درحالی است که یک سیاست مدار مقتدر بایستی موانع را از جلوی پای خود بردارد. اگر قرار بود فردی رئیس جمهور  شود و هیچ مشکلی و مخالفی در مقابلش وجود نداشته باشد چه نیازی به رئیس جمهور داشتیم.

این کارشناس اقتصادی گفت: هیچ نحله فکری امروز اعتقاد ندارد که باید مستقل از دنیا باشیم. این تفکر را نه امام و نه مقام معظم رهبری قبول ندارند.

توکلی با بیان اینکه، راه برای اجرای پیمانهای پولی بین ایران و کشورهای دوست بسته نیست، تاکید کرد، اگر امروز یک فرد خارجی به کشور بیاید از وضعیت ما تعجب می‌کند که چگونه با این فشار تحریمی مردم مدارا می‌کنند و شرایط تحمل می‌شود.

وی با اشاره به صحبت رئیس جمهور در خصوص اینکه بلد نیستم کاری به دنیا نداشته باشم و برای حل مشکلات فقط به داخل نگاه کنم، گفت: آقای روحانی و دوستانش باید بپذیرند ایران توانایی ایستادن روی پای خود را دارد اما معنای روی پا ایستادن، قطع رابطه با دنیا نیست و معنای ارتباط با دنیا نوکری آمریکا نیست.

  • محمد مهدی بختیاری

«سایه جنگ» را می توان پربسامدترین اصطلاحی دانست که از 6 سال پیش به این سو دیگر مردم ایران با آن مانوس شده  و ملاک و معیار بسیاری از تصمیمات سیاسیون در این دوران بوده است. کم نبوده اند کسانی، اعم از مسئولان ارشد اجرایی و تحلیلگران و همفکران سیاسی بدنه اجرایی کشور که این اصطلاح را سخاوتمندانه، به ادبیات روزانه مردم وارد کردند و به پشتوانه آن، انتخاب ها را در مقاطع مختلف به نفع خود و جریان سیاسی خود تغییر داده اند.

تجارب گذشته دیپلماتیک و «دانستن زبان جهان» هم پیش کشیده شد تا اثبات شود که قادرند به اتکای آن، «سایه جنگ» را که زاییده مجموعه ای از تحولات در یک مقطع خاص بود، از سر کشور دور کنند؛ سایه ای که هنوز هم نه می توان با قاطعیت «وجود»ش را اثبات کرد و نه با فرض اثبات وجود اصل آن، می توان ادعا کرد که نسبت به 6 سال پیش کمتر شده است.

حالا بعد از 6 سال می توان پرده ها را کنار زد، نور بر برخی واقعیات تاباند و حتی برخی ناکارآمدی ها و در جا زدن ها را هم در بدنه اجرایی کشور، در پرتو آن مشاهده کرد. با این وجود، هنوز «مذاکره» برای رفع «سایه جنگ» بخشی از ادبیات مدیران رده بالای اجرایی کشور است آنهم با طرفی که دو سال مذاکره بی سابقه مقامات دولتی خودش را نادیده گرفت و یک شبه آتش زد به خرمن تازه جوانه زده ای که 6 قدرت جهانی و ایران سامان داده بودند و امید فراوانی به آن بسته شده بود.

در شامگاه سوم دی ماه امسال، در نزدیکی فرودگاه بغداد اتفاقی رخ داد که کورسوی امید امکان رفع «سایه جنگ» را نیز خاموش کرد و نشان داد که دل بستن به مذاکره با آمریکا، تجربه ای است که آزمودن دوباره اش عینا مصداق دو بار گزیده شدن مومن از یک سوراخ است.  

برخی از اصلاح طلبان این روز‌ها بعد از تجربه برجام، زمزمه مذاکره مجدد با آمریکا را تکرار می‌کنند؛ گویی مذاکره با آمریکا بیش از اینکه ابزاری برای تامین منافع ملی باشد، آویزگاهی برای رقابت‌های جناحی داخلی شده است. گویا بناست بازهم «مذاکره با آمریکا» پیروزی عده‌ای در میدانگاه انتخابات را فراهم کند، غافل از آن که این حنا دیگر رنگ باخته است . این مخالفت با مذاکره البته به معنای نفی مطلق مذاکره نیست بلکه مخالفت با مذاکره ای است که یک طرف آن علیرغم شیک پوشی و لبخند در صحنه ای دیگر به هیبت تروریست ها در می‌آید و مذاکره را نه برای توافق، که برای خواباندن مچ طرف مقابل می خواهد!

در این صحنه آرایی خطرناک که آمریکایی ها به دنبال آن هستند، بدون تردید مذاکره کردن و رفتن به پای مذاکره، نه تنها چیزی عاید کشور و مردم نمی کند که دستاوردهای راهبردی تمام ۴ دهه گذشته ایران را هم سلب خواهد کرد. دستاوردهایی که باعث می شود ایران، تنها کشوری باشد که در حدود ۷۰ سال گذشته به یک هدف کاملا نظامی و دولتی آمریکا حمله کند و آمریکا امکان هیچ واکنشی به آن را نداشته باشد و رئیس جمهورش با صدایی لرزان در برابر دوربین ها قرار بگیرد و بگوید: همه چیز خوب است!

عده‌ای در حالی در خارج از دستگاه دیپلماسی و در بدنه اجتماعی اصلاح طلبان همچنان ساز مذاکره مجدد با تروریست‌های حادثه بغداد، و جنتلمن های واشنگتن نشین را کوک کرده‌اند که همان دیپلمات‌هایی که برجام را امضا کردند هم دیگر به نظر نمی رسد امیدی به این مذاکره داشته باشند. آنها، هرچند دیر، اما درک کرده اند که هر توافقی با آمریکا، مادامی که حداقلی از منافع ایران را تامین کند، فاقد ضمانت اجرایی است. آنها به خوبی دریافته‌اند که مذاکره نه تنها هیچ عایدی برای مردم ندارد بلکه به معنای استیصال در برابر آمریکای است که دیگر دستکش های مخملی را کنار گذاشته است و وقیحانه، مشت آهنین خود را نشان می دهد.  

در تمام مقطعی که مذاکرات برجام در جریان بود بار‌ها و به بهانه های مختلف پای نام و اعتبار امیرکبیر به داستان برجام و مذاکره کنندگان برجام باز شد؛ غافل از اینکه، تمام دوران صدارت میرزا تقی خان فراهانی، کمتر از چهار سال بود؛ یعنی چیزی حدود نیمی از سال هایی که برای رفع سایه جنگ صرف شد و نه تنها سایه ای رفع نشد که امروز مردم ایران خود را از هر زمان دیگری به جنگ نزدیک تر می بینند! 

رهبر معظم انقلاب در خطبه‌های ماندگار نماز جمعه تهران - ۲۷ دی - مجدداً به صراحت اعلام کردند «این‌ها مذاکره هم که می‌کنند، مذاکره‌شان آمیخته‌ با دغل و فریب‌کاری است؛ این کسانی که پشت میز مذاکره ظاهر می‌شوند، آن جنتلمن‌های پشت میز مذاکره، همان تروریست‌های فرودگاه بغداد هستند، این‌ها همان‌ها هستند؛ تفاوتی نمی‌کنند؛ لباس عوض می‌کنند». رهبری اما با درایت، اصل مذاکره را نفی نکردند ولی به صراحت اعلام کردند نه با آمریکا. 

تردیدی نیست که کارت مذاکره برای تعامل با جهان به بایگانی سپرده نشده است و جمهوری اسلامی ایران هیچگاه دریچه دیپلماسی و مذاکره را به خواست و اراده و میل خود نبسته است و از این پس هم نخواهد بست اما، مذاکره در عرصه دیپلماتیک قواعدی دارد. حداقل ها که فراهم شد قطعا هیچ کس مانع و منکر آن نخواهد شد. حداقل هایی که اگر در ارتباط با آمریکا یافت می شد، رهبری بار دیگر به این صراحت، مذاکره با این کشور را نفی نمی کردند.

  • محمد مهدی بختیاری

نشنال اینترست در مقاله ای به قلم "جاناتان رو اند" افزود ایران با استفاده از توانمندی های موشکی و همچنین گروه های نیابتی اش قادر است مناطق استراتژیک را در خاورمیانه هدف قرار دهد.  

نشنال اینترست با اشاره به حملات موشکی به تاسیسات نفتی عربستان در سپتامبر گذشته نوشت ندادن پاسخ به این حملات نشان می دهد تهران مشغول به دست آوردن موقعیت برتر مقابل آمریکا و متحدانش است. <<دورنمای جنگی گسترده بر خاورمیانه سایه انداخته و ایران از هم اکنون برنده آن است. ایران و گروه های نیابتی اش با استفاده از تسلیحات دوربرد دقیق، اکنون این قابلیت را دارند که اهداف کاملا استراتژیک را در سراسر خاورمیانه با حملات فاجعه بار و یا ناتوان کننده، تهدید کنند. این کار از سه طریق انجام می شود: تسلیحات جدید ایران، گسترش حضور منطقه ای برای محاصره دشمنان و نبودن عمق استراتژیک از جانب این دشمنان.>>

نشنال اینترست نوشت ایران به رغم تحریم ها، بودجه کم نظامی، تسلیحات متعارف قدیمی و نداشتن سلاح اتمی در حال افزایش نفوذ خود است و در عوض از طریق بالا بردن دقت و برد موشک های بالستیک، کروز و پهبادهای خود، در حال ایجاد برتری های آشکار تهاجمی است. 

این نشریه با اشاره به فعالیت های موشکی و تلاش تهران برای ارتقاء قابلیت های پهبادی خود نوشت << به یُمن این پشرفت ها، موشک ها و پهبادهای ایران هنگامی که در حجم گسترده از آنها استفاده شود تا بر تجهیزات پیشرفته دفاعی غلبه کنند، عملا به "سلاح های تاثیر جمعی" تبدیل می شوند.>>

نشنال اینترست نوشت تهران در حال صدور این سلاح ها به گروه های نیابتی خود از جمله حزب الله لبنان و حوثی ها در یمن است و دشمنان خود را با آتشباری دقیق و به  قول اسرائیلی ها "حلقه ای از آتش" محاصره کرده است. <<کشورهای خلیج فارس از ایران، عراق و یمن هدف قرار می گیرند. اسرائیل هم باید ازجانب لبنان، عراق و سوریه و نهایتا یمن با این حملات روبرو شود. و نیروهای آمریکایی نیز از هرکدام از سواحل ایران هدف قرار خواهند گرفت. تهران این ابتکار را دارد که از هر جهت به انتخاب خود و یا از چندین جهت به صورت همزمان حمله کند.عمق روبه فزون استراتژیک ایران، قابلیت های دشمنانش را در این زمینه تحت الشعاع قرار می دهد؛ کشورهایی که تاکنون هم اهداف بسیار مهم محدودی (در ایران) در تیررس دارند. >>

به نوشته نشنال اینترست در حقیقت تلاش ایران برای دست یابی به موشک های دوربرد دقیق و پهبادها به این معنا است که تهران هم اکنون قادر است نه تنها اهدافی نظیر شهرها و پایگاه ها را هدف قرار دهد، بلکه مهم تر از آن به مناطقی که از اهمیت ساختاری برخوردار است – نظیر مراکز فرماندهی نظامی، آشیانه های هواپیما، بنادر، بزرگراه ها، برج های خنک کننده، قصرها و سفارتخانه ها- حمله کند. 

این نشریه  با ادعای آنکه ایران عامل حمله به تاسیسات نفتی عربستان بوده است، نوشت اهمیت این حملات فراتر از نفت است. در 17 دقیقه، 18 فروند پهباد و 7 موشک کروز پس از طی 400 مایل در مسیر کم ارتفاع، خسارات قابل توجهی به بزرگ ترین تاسیساست نفتی دنیا وارد کرند. مهم ترین نکته این است که ریاض در پاسخ هیچ اقدامی انجام نداد و این مساله نشان می دهد که اقدام ایران در تولید تجهیزات دقیق نظامی چه اهمیتی داشته و چگونه به عنوان مزیات واقعی استراتژیک قابل تعبیر است. 

<< اسرائیل قطعا بیشتر از دیگران فعال خواهد بود. با این وجود حزب الله مانند یک "ناوگان حاضر" بوده و با دراختیار داشتن نیرو، آزادی تحرکات اسرائیل را محدود خواهد کرد. اسرائیل اساسا حملات موشکی از غزه را به عنوان یک عامل انحرافی از مرزهای شمالی اش، تحمل میکند. حزب الله همچنین تهدید کرده است اقدام قهرآمیز اسرائیل را علیه ایران، به صورت گسترده تلافی خواهد کرد.>>  

نشنال اینترست نوشت << تا به امروز هم ایران و هم اسرائیل به اقدام خشونت بار چندانی متوسل نشده اند. اما تهران و گروه های نیابتی اش اگر بخواهند قادرند خساراتی بسیار بیشتر آنچه که در حمله به تاسیسات نفتی عربستان رخ داد، به بار آورند. اقدام اخیر دولت ترامپ در تقویت سیستم های دفاع موشکی در خلیج فارس گرچه لازم اما ناکافی است. سیستم های دفاع موشکی کروز بهتر قادرند با ایران مقابله کنند. آمریکا و متحدان منطقه ای اش باید سیستم های دفاع موشکی خود را با یکدیگر هماهنگ کنند، گرچه این کار دشوار است. >>

به نوشته نشنال اینترست<<مقامات آمریکایی به درستی بر ضرورت احیاء بازدارندگی علیه ایران تاکید می کنند. دست یابی به این هدف، مستلزم آن است که آمریکا با شدت و قوت علیه دشمنی عمل کند که تا همین جا هم در خاورمیانه دست برتر دارد.>>

  • محمد مهدی بختیاری

طرح بانکداری جمهوری اسلامی این روزها بار دیگر خبرساز شده است، طرحی که با انتقاد برخی از مراجع تقلید و علما و بزرگان همچون آیت الله العظمی نوری همدانی روبرو شده است.

به‌هرحال طرحی که با نام اسلامی از آن یاد می‌شود و قرار است در یک کشور اسلامی که تمامی قوانین خود را بر اساس موازین اسلامی تنظیم و وضع کرده است، اجرایی شود باید منطبق بر احکام اسلامی باشد.

حجت‌الاسلام‌والمسلمین غلامعلی معصومی نیا عضو شورای فقهی بورس و از اساتید حوزه و دانشگاه در گفت وگوی تفضیلی با خبرگزاری حوزه به بیان نظرات و دیدگاه‌های خود در خصوص طرح بانکداری جمهوری اسلامی پرداخته که در ادامه می‌آید.

طرح بانکداری جمهوری اسلامی کلیاتش در مجلس شورای اسلامی تصویب شد و برای بررسی مجدداً به کمیسیون برگشته است، این طرح چه نسبتی با قانون فعلی دارد؟

 قانون عملیات بانکی بدون ربا که هم‌اکنون مبنای عمل نظام بانکی است ۲۷ ماده دارد که از سال ۶۳ به اجرا گذاشته‌شده است. این قانون در همه مسائل ورود نکرده است، اما در قسمت‌هایی که واردشده، مثل عملیات بانکی بدون ربا و وظایف نظام بانکی، از دیدگاه اسلامی و اهداف قانون اساسی ورود بسیار خوبی داشته و ظرفیت‌های خوبی را مطرح کرده است، به‌طوری‌که از مواد متعددی از این قانون کاملاً پیدا است که قانون‌گذار به‌طورجدی به دنبال حذف ربا از سیستم بانکی و ترویج قرض‌الحسنه و به کمک درآوردن بخش پولی برای بخش واقعی اقتصاد بوده است. در آن زمان هدف این بود که در گام اول ربا از نظام بانکی حذف شود تا در گام بعدی نظام بانکی به‌طور کامل اسلامی شود.

این قانون با اشراف چند تن از علما و جمعی از اقتصاددانان مسلمان و انقلابی نوشته شد و طراحان بیش‌تر به مصلحت اسلام، انقلاب، مردم و بخش واقعی اقتصاد توجه داشتند و در رتبه بعدی مصلحت نظام بانکی را هم در نظر گرفته بودند؛ برای همین به متن این قانون از نظر فقهی و ارزشی اشکال اندکی می‌توان گرفت. متأسفانه این قانون در مرحله وضع مقررات و تصویب آیین‌نامه‌ها و بخش‌نامه‌ها در بانک مرکزی و نیز در مرحله اجرا دچار مشکل شد و نتیجه این شد که نظام بانکی از اهداف این قانون فاصله گرفت و صوری سازی در قراردادهای بانکی راه یافت و حفظ منافع بانک‌ها محور کار شد و شکایات مراجع تقلید و مردم متدین از نظام بانکی بالا گرفت و بحث اصلاح قوانین و به‌روز کردن آن پیش آمد.

دولت دو لایحه در این زمینه تهیه کرد و طرحی نیز از سوی برخی نمایندگان مجلس با همکاری جمعی از اقتصاددانان حوزه علمیه، تهیه شد که ۶۷ ماده داشت و به مجلس نهم ارائه شد. الآن همین طرح پس از چند بار نام عوض کردن و تغییرات محتوایی بسیار زیاد و حذف و اضافه مواد متعدد، با ۲۱۴ ماده در دستور کار مجلس است و متأسفانه در حدی که انتظار می‌رفت تدوین آن موفق نبوده است.

از نظر شما طرح جدید بانکی چه ویژگی‌هایی باید می‌داشت؟

این مسلم است که هر طرح جدیدی نباید نواقص گذشته را داشته باشد و علاوه بر این نقاط قوت و کار آیی لازم را داشته باشد و مشکلات موجود را برطرف کند و باید تحول مثبتی در حوزه پولی و مالی کشور ایجاد کند وگرنه زحمت بی‌فایده‌ای کشیده شده است.

حال اگر طرح جدید، اشکالات بیش‌تری از قوانین گذشته داشته باشد، نه‌تنها مشکلات گذشته ادامه خواهد یافت بلکه وضع از گذشته بدتر خواهد شد که متأسفانه در مورد طرح جدید بانکی چنین احتمالی مطرح است.

 این طرح نکات مثبتی دارد اما ارزیابی دقیق ما نشان می‌دهد جهات منفی آن خیلی زیاد است، به‌گونه‌ای که این طرح نمی‌تواند راه نجاتی برای نظام پولی و بانکی کشور باشد و بر دامنه مشکلات خواهد افزود.

مشکلات اساسی نظام پولی و بانکی کشور چه بود و این طرح برای حل آن‌ها چه کرده است؟

 

به‌طور خلاصه مشکلات اصلی نظام بانکی عبارت بود از: اول، ساختار نامناسب بانک‌ها که بیش‌تر مشکلات موجود از این ناشی می‌شود؛ دوم، صوری سازی قراردادهای بانکی؛ سوم، خلق پول بدون ضابطه در جهت افزایش منافع بانک‌ها، چهارم، نقدینگی بسیار زیاد و در حال افزایش مداوم؛ پنجم، محور قرار دادن سود علی‌الحساب و عدم محاسبه سود قطعی؛ ششم، تغییر دادن ماهیت عقود اسلامی در جریان عملیات بانکی به هدف فرار از تبعات بازار واقعی و دست‌یابی به سود تضمین‌شده؛ هفتم، اخذ جریمه‌های تأخیر ناعادلانه و غیرشرعی؛ هشتم، عدم نظارت کافی و صحیح بر مؤسسات اعتباری و صندوق‌های قرض‌الحسنه، نهم، حجم زیاد معوقات بانکی؛ دهم، بنگاه‌داری بانک‌ها و دست‌اندازی آن‌ها به بازار سرمایه، و مشکلات متعدد دیگری را هم می‌توان به این فهرست افزود.

اما در مورد راه‌حل‌های ارائه‌شده در این طرح به هدف برون‌رفت از مشکلات، باید گفت که این طرح جز در موارد معدودی، مثل افزایش نظارت بانک مرکزی بر مؤسسات اعتباری و نظم‌بخشی به کارکرد آن‌ها و وضع جرائم غیرمالی برای بدهکارآن‌که نسبتاً خوب ظاهرشده، در اکثر موارد، راه‌حل‌های ارائه‌شده؛ یا با واقعیات نظام بانکی ایران و مصالح اقتصاد ما همخوانی ندارد مثل ترکیب پیشنهادشده برای ساختار بانک مرکزی؛ یا تنها بر روی کاغذ است و ضمانت اجرایی ندارد مثل محاسبه سود قطعی در پایان هر دوره سه‌ماهه و حسابرسی به سود علی‌الحساب پرداخت‌شده که در مواد ۱۰۲-۱۰۳ مطرح‌شده است؛ یا ازنظر شرعی زیر سؤال است مثل حکم به مصادره کل اموال اشخاص حقوقی که بدون اخذ مجوز مبادرت به انجام هرگونه عملیات بانکی، ارائه انواع خدمات بانکی و نیز ایجاد و ثبت اشخاص تحت نظارت و غیر آن نموده‌اند، مطابق بند ب ماده ۶۱.

لطفاً چند مورد از عدم موفقیت‌های طرح را بیان کنید؟

مورد اول، جریمه تأخیر است که هرچند طراحان محترم ادعا دارند مشکل را کاملاً حل کرده‌اند ولی چنین نیست، دوباره همان جریمه دیرکرد حرام در قالب دیگری یعنی در قالب تعزیر مالی حکومتی گرفته می‌شود.

ما اصل مشروعیت جریمه مالی دولتی را می‌پذیریم ولی به این شرط که: اولاً، جریمه اخذشده، واقعاً از سوی دولت باشد، یعنی هم دولت مبلغ آن را تعیین کند، هم وجوه جریمه مستقیماً مثل جریمه‌های رانندگی به صندوق دولت واریز شود، هم دولت در مصرف جرائم اخذشده مثل سایر اقلام درآمدهایش آزاد باشد و به‌هیچ‌وجه وجوه جریمه‌ها و منافع ناشی از آن‌ها به بانک طلبکار برنگردد؛ درصورتی‌که در این طرح چنین نیست؛

ثانیاً، بر جریمه‌های دریافت شده نباید عرفا «زیادی حرام در باب دَین» صدق کند. درحالی‌که مشاهده می‌کنیم عرف مردم تفاوتی بین جریمه دیرکرد در قالب «وجه التزام» و یا در قالب «تعزیر مالی دولتی» نمی‌بیند و در هردو مورد تلقی مردم این است که در مقابل مدتی تأخیر در پرداخت دَین، از آنان زیادی حرام گرفته می‌شود.

مورد دوم، پرداخت «سود علی‌الحساب» به سپرده‌گذاران است که در سال‌های گذشته باعث صوری شدن سود سپرده‌های بانکی و رقابت مخرب بانک‌ها در این زمینه شده و معضلی در نظام بانکی ایران محسوب می‌شود و بعضی از طراحان محترم طرح جدید، قبلاً تصریح کرده بودند: «نه در اسلام و نه در هیچ جای دنیا چیزی به نام سود علی‌الحساب نداریم و این موضوع باید از اقتصاد ایران حذف شود»، ولی با شگفتی مشاهده می‌کنیم که خودشان در ماده ۱۰۳ این طرح نام سود علی‌الحساب را آورده‌اند و به آن رسمیت داده‌اند، تنها با این قید که «مؤسسات اعتباری مجازند حداکثر معادل هفتاد درصد (٪۷۰) سود مورد انتظار سپرده‌های سرمایه‌گذاری عام را به‌صورت علی‌الحساب به سپرده‌گذاران پرداخت کنند»، با این خیال که این قید، مشکل را حل می‌کند و جلو تخلفات بانک‌ها در این مورد را خواهد گرفت و موجب خواهد شد که بانک‌ها در پایان دوره، حتماً سود قطعی را محاسبه کنند و مطابق آن، سود نهایی سپرده‌گذار مشخص خواهد شد. درحالی‌که ماده ۱۰۲ که محاسبه سود قطعی را مطرح کرده است، به‌طور صریح بانک‌ها را به محاسبه سود قطعی الزام نکرده و برای تخلف از این امر هیچ مجازاتی در نظر نگرفته است. بنابراین در آینده همان تخلفات گذشته صورت خواهد گرفت و بانک مرکزی نه انگیزه دارد و نه می‌تواند جلو بانک‌ها در این زمینه بگیرد.

مورد سوم، مسئله بنگاه‌داری بانک‌ها است که نه‌تنها در این طرح از این کار جلوگیری نکرده‌اند، بلکه به بنگاه‌داری بانک‌ها صورت قانونی نیز داده‌اند، به‌طوری‌که در نسخه قبلی طرح در ماده ۱۰۰ آورده بودند: رابطه حقوقی سپرده‌گذار با مؤسسه اعتباری در سپرده‌های سرمایه‌گذاری عام، «وکالت برای فعالیت‌های مذکور در ماده (۹۲)» است. این درحالی‌که بود که بعضی از فعالیت‌های مذکور در ماده ۹۲ ازاین‌قرار بود:

- خرید و نگهداری انواع دارائی مالی؛

- انتشار اوراق مالی اسلامی مبتنی بر دارایی‌هایی مؤسسه اعتباری و فروش آن‌ها؛

- خریدوفروش ارز و فلزات گران‌بها به‌حساب خود یا در مقام کارگزاری مشتریان؛

- سرمایه‌گذاری در بنگاه‌ها یا دارایی‌هایی که حق تصرف بر آن‌ها قانون به بانک منتقل‌شده است.

و موارد دیگری را هم ذکر کرده بودند. وقتی با اعتراض منتقدان مواجه شدند، مجبور شدند در آخرین نسخه طرح، در ماده ۹۳ که مسئله بنگاه‌داری بانک‌ها را مطرح نموده‌اند، بعضی از فعالیت‌های فوق را حذف کنند. اما در پایان ماده ۹۳ این جمله را آوردند: «سایر فعالیت‌های مرتبط با حوزه بانکداری، با تصویب شورای مقررات گذاری و نظارت بانکی»، درنتیجه موارد حذف‌شده را هم می‌توانند بعداً اضافه کنند. این در حالی است که در «قانون عملیات بانکی بدون ربا» بانک‌ها تنها در صورتی می‌توانند راسا در یک فعالیت اقتصادی سرمایه‌گذاری کنند که طرح موردنظر در لایحه بودجه دیده شود و در مجلس تصویب شود. غرض این نیست که این مطلب ایده آل است، بلکه بیان این مطلب است که قانون زمینه بنگاه‌داری را بسته اما این طرح آن را قانونی می‌نماید.

باور شما این است که «قانون عملیات بانکی بدون ربا» - که قرار است پس از تصویب طرح جدید ملغی شود- بر طرح جدید بانکداری از جهاتی برتری دارد؛ لطفاً نمونه‌هایی از برتری‌های قانون عملیات بانکداری بدون ربا بر طرح مجلس را بیان بفرمایید؟

 از نظر ما قانون عملیات بانکی بدون ربا که فعلاً معتبر است، یک قانون کامل پولی و بانکی نیست و چنان‌که از نام آن پیدا است بیش‌تر مواد آن مربوط به فصل «عملیات بانکی بدون ربا» است و مختصری هم به مسائل دیگر، مثل وظایف نظام بانکی پرداخته است، ولی در مواردی که واردشده از نظر ارزشی و اسلامی بر طرح بانکداری جدید مجلس برتری دارد؛ برای مثال:

- در قانون مصوب سال ۱۳۶۲، هدف اصلی قانون‌گذار حذف بهره از سیستم بانکی بوده است و در آغاز آن ضمن اهداف نظام بانکی، مطالبی را آورده است که بر این امر گواه است، ولی در طرح جدید بانکداری به این امر توجه کافی نشده و بیش‌تر تلاش تدوین‌کنندگان آن، ارائه راهکار برای تسهیل دریافت و پرداخت سود برای بانک‌های کشور بوده است، بدون آن‌که به لوازم بانکداری بدون ربا توجه کافی شود.

در قانون عملیات بانکی بدون ربا در ماده ۱ ضمن اهداف نظام بانکی به‌طور صریح آورده است: - ایجاد تسهیلات لازم جهت گسترش تعاون عمومی و قرض‌الحسنه از طریق جذب و جلب وجوه آزاد و اندوخته‌ها و پس‌اندازها و سپرده‌ها و بسیج و تجهیز آن‌ها در جهت تأمین شرایط و امکانات کار و سرمایه‌گذاری به‌منظور اجرای بند ((۲)) و ((۹)) اصل چهل و سوم قانون اساسی. اما در نسخه اخیر طرح بانکداری ضمن اهداف به‌صورت مبهم آورده است: «تحقق اهداف و احکام اقتصادی مندرج در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران».

- در تبصره ماده ۳ قانون عملیات بانکی بدون ربا آورده است: «سپرده‌های سرمایه‌گذاری مدت‌دار که بانک در به کار گرفتن آن‌ها وکیل می‌باشد، در امور مشارکت، مضاربه، اجاره به‌شرط تملیک، معاملات اقساطی، مزارعه، مساقات، سرمایه‌گذاری مستقیم، معاملات سلف و جعاله مورداستفاده قرار می‌گیرد.» که نشان می‌دهد سپرده‌های مردم قرار است در عقود اسلامی به‌کاررفته شود، ولی در آخرین نسخه نام هیچ عقد اسلامی نیامده و مطابق ماده ۱۰۷ همه‌چیز به شورای فقهی بانک مرکزی سپرده‌شده است. جالب آنکه در نسخه‌های قبل عقودی مانند مرابحه را محور قرار داده بودند که از سوی صاحب‌نظران عدم رعایت ضوابط شرعی به‌صورت مستدل تبیین شد (روی سایت‌ها موجود است)، طراحان بجای حل مشکل تمامی عقود را حذف و به شورای فقهی واگذار نمودند.

- در قانون عملیات بانکی بدون ربا نامی از جریمه تأخیر در میان نیست، ولی در آخرین نسخه طرح بانکداری، قانونی بودن اخذ جریمه تأخیر به‌صراحت در ماده ۱۱۵ آمده که به آن اشاره کردیم.

در یک تحلیل کلی ارزیابی شما از طرح چیست؟ رویکرد اصلی این طرح حل مشکل بانک‌ها است و این به‌هیچ‌وجه زیبنده نظام اسلامی نیست. ساختار بانک حفظ‌شده و مشکلاتی که بانک‌ها در سال‌های اجرای قانون داشته‌اند را حل کرده است.

متأسفانه این امر در یکسری تحقیقات این حوزه ریشه دارد. مشکل تطابق سود ثابت با موازین شرعی عمدتاً مشکل بانک‌ها است، این طرح درصدد حل این مشکلات است. مشکل اخذ جریمه مشکل بانک‌هاست، ادامه صوری سازی مطلوب اصلی بانک‌ها است که با حذف عقود و سپردن به شورای فقهی به نفع بانک‌ها تمام خواهد شد. مجازات سنگین منتقدین، تبادل اطلاعات با خارجی‌ها، انتشار اوراق و تجمیع وجوه بازار سرمایه به پشتوانه دارایی‌های بانک‌ها و افزایش منابع و مانند این‌ها مطلوب بانک‌ها است. در مقابل نیازهای بخش واقعی و مردم کاملاً جنبه فرعی دارد. برای نمونه: با قانونی شدن این طرح عمده جوانان که برای اجرای طرح‌های ابتکاری خود نیاز به تسهیلات دارند نمی‌توانند وثیقه لازم را تهیه کنند، اما در مقابل ثروتمندان به‌خوبی از عهده این امربرمی آیند. نتیجه تعمیق شکاف طبقانی و سرخوردگی جوانان و بی‌بضاعت‌ها خواهد بود. تبیین کامل این امر فرصتی جدا می‌طلبد.

** سخن پایانی

یک تقاضا از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی داریم که قبلاً هم‌عرض شده، ولی به دلیل اهمیت مطلب یادآوری می‌شود. نمایندگان محترم با توجه به مخالفت جمع زیادی از صاحب‌نظران حوزوی و دانشگاهی خواهش می‌کنیم بدون آگاهی کامل از محتوای طرح به آن رأی ندهید.

اگر صرفاً به خاطر اعتماد به برخی از نمایندگان رأی دادید چه حجتی نزد خداوند خواهید داشت؟ تا آنجا که خبرداریم به دلیل اینکه به ماه‌های پایانی مجلس نزدیک می‌شویم نمایندگان برای بررسی این‌گونه طرح‌ها و لوایح فرصت ندارند.

از سوی دیگر دغدغه لایحه بودجه هم مزید بر علت شده است. در چنین شرایطی اصرار چند نماینده بر تصویب سریع واقعاً تعجب‌برانگیز است.

اگر بدون کارشناسی رأی دادید و نظر منتقدان در عمل اثبات شد پشیمان نخواهید شد؟ در آن صورت آیا جبران خطا ممکن است؟ در این صورت ضامن خسارت‌های عظیم ناشی از پیامدهای این طرح نخواهید بود؟

«و قفوهم انهم مسؤلون» به‌ویژه اگر دوره بعد نماینده نباشید و در سنگر دیگری مشغول خدمت باشید. علاوه بر آن از تمامی صاحب‌نظران هم دعوت به تدبر بیشتر در نظرات طراحان و مخالفان می‌کنیم. والسلام علی من اتبع الهدی

  • محمد مهدی بختیاری

فارس، نوشت: برنامه های تلویزیونی «جهان آرا»، «عصرانه» و «ثریا» 3 برنامه تلویزیونی گفت و گو محور در شبکه های افق و یک سیما بودند که  به صورت زنده و در قالب گفت وگوهایی صریح و چالشی به مسائل روز جامعه می پرداختند.

بنا بر این گزارش، این گفت و گوها شامل موضوعات سیاسی، اقتصادی و بین الملل بود که روشنگری های بسیاری در ابعاد گوناگون با خود به همراه داشت و مهمانان این برنامه ها نیز شامل افرادی از طیف های مختلف بودند. لذا بناست این 3 برنامه از حالت زنده خارج شوند و پس از ضبط استودیویی و بازبینی به روی آنتن بروند.

به گزارش الف این تصمیم در پی برخی حاشیه سازیهایی است که برخی میهمانان این شبکه ها  بوجود آورده‌اند .با ضبط و باز بینی برنامه‌هایی از این دست میتوان  کنترل بیشتری نسبت به سخنان مهمانان صورت داد. هرچند ممکن است  از جذابیتهای یک گفتگوی زنده کاسته شود . 

  • محمد مهدی بختیاری

خبرهایی مبنی بر ضبطی شدن برخی از برنامه‌های تلویزیون در فضای مجازی دست به دست می‌شود؛ مدیرکل روابط عمومی سازمان صدا وسیما در گفت‌وگویی با تسنیم با تأیید ضبطی شدن برنامه‌های "عصرانه" و "جهان‌آرا" از شبکه افق و "ثریا" از شبکه یک سیما، تصریح کرد: فقط این برنامه‌ها نیست که از زنده به تولیدی تغییر شکل می‌دهند بلکه "آفتاب شرقی" شبکه یک و همچنین "پرونده ویژه" شبکه سه نیز که زنده پخش می‌شدند، مدتی است که به صورت تولیدی یا همان ضبطی پخش می‌شوند.

وی تأکید کرد: همچنین شبکه یک تصمیم گرفته است برخی از برنامه‌های هفتگی "فرمول یک" را نیز به صورت ضبطی پخش کند که در زمان خودش اطلاع‌رسانی خواهد کرد.

مدیرکل روابط عمومی سازمان صدا وسیما با بیان اینکه برنامه‌سازان به خوبی می‌دانند که ساخت برنامه ضبطی یا تولیدی سخت‌تر از تولید برنامه زنده است، افزود: همه این کارها به این دلیل است تا بتوانیم کیفیت برنامه‌ها را به حد مطلوب برسانیم و این خواست طیف وسیعی از مخاطبان و حتی منتقدان رسانه ملی است.

رنجبران تغییر ساخت این برنامه‌ها را به فشارهای سیاسی بی‌ربط دانست و خاطرنشان کرد: سازمان صدا وسیما نشان داده است درمسیری حرکت می‌کند که براساس منافع‌ملی باشد و هیچگاه منافع ملی را فدای نگاه‌های سلیقه‌ای و فشارهای سیاسی نمی‌کند بنابراین تغییر شکل این برنامه‌ها هیچ ربطی به این حرف‌ها ندارد.

وی با بیان اینکه برنامه‌های یاد شده با همان زمان مشخص همچون گذشته در جدول پخش قرار دارند، توضیح داد: تغییر نوع تولید این برنامه‌ها از زنده به ضبطی نه تنها زمان آنها را در کنداکتور محدود نمی‌کند بلکه در صورت بالا رفتن کیفیت و استفاده از ظرفیت‌های مختلف برنامه‌سازی شبکه‌های مختلف از در اختیار گذاشتن فضای بیشتر زمانی به آنها استقبال خواهند کرد.

مدیرکل روابط عمومی رسانه ملی بر ادامه اجرای آیین‌نامه جامع مدیریت برنامه‌های زنده سیما به عنوان یک سیاستگذاری مشخص تأکید و تصریح کرد : معاون سیما پیرو دستور ریاست سازمان این کار را به جد پیگیری می‌کند و در آینده هم شاهد این روند برای برخی برنامه‌های دیگر در شبکه های مختلف خواهیم بود.

  • محمد مهدی بختیاری

به نقل از روابط عمومی جشنواره فیلم فجر، جدول برنامه سینماهای مردمی در پردیس سینمایی آزادی، سینما استقلال، پردیس سینمایی ایران‌مال، پردیس سینمایی باغ کتاب، سینما بهمن۲، پردیس سینمایی تماشا، سینما جوان، پردیس سینمایی راگا، پردیس سینمایی زندگی، پردیس سینمایی فرهنگ، سینما فجر اسلامشهر (سالن اصلی)، پردیس سینمایی کوروش، پردیس سینمایی کیان، سینما گالریا، سینما ماندانا، پردیس سینمایی مگامال و موزه سینما منتشر شد.

برای دریافت جدول نمایش فیلم‌های سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر در ۱۷ سینما و پردیس سینمایی (اینجا) کلیک کنید.

گفتنی است سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر ۱۲ تا ۲۲ بهمن ماه سال جاری همزمان با گرامیداشت چهل و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی به دبیری ابراهیم داروغه‌زاده برگزار می‌شود.

  • محمد مهدی بختیاری